مارتین اسکورسیزی

کارگردان بازیگر تهیه کننده | 81 ساله
  • اشتراک
  • 0 دیدگاه
  • 688 بازدید

بیوگرافی

مارتین اسکورسیزی (به انگلیسی: Martin Scorsese)، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده، هنرپیشه و تاریخ‌دان ایتالیایی-آمریکایی فیلم و سینما است. این کارگردان شهیر سینمای آمریکا، عنوان دار تمامی جوایز معتبر سینمایی دنیا جایزه اسکار، جایزه گلدن گلوب، جایزه بافتا، جایزه انجمن اتحادیه کارگردانان آمریکا و البته جشنواره کن، جشنواره فیلم ونیز و انجمن‌های مهم مختلف منتقدین آمریکا و جهان و همچنین معروف‌ترین جایزه تلویزیونی آمریکا جایزه امی می‌باشد.

در بسیاری از رده‌بندی‌های سینمایی اسکورسیزی را به عنوان بهترین کارگردان زنده و معاصر دنیا پس از جنگ جهانی دوم و یکی از سه کارگردان برتر تاریخ سینما می‌دانند. کارگردانی که پس از گذشت نزدیک به ۵ دهه، همچنیان نامی بزرگ، مطرح و مهم در عرصه کارگردانی سینما می‌باشد که اکران هر فیلم جدیدش را اتفاق مهم سینمایی دانسته و به وفور مورد ستایش منتقدین واقع می‌شود.

او را با فیلمهای ماندگارش، خیابان‌های پایین شهر، راننده تاکسی، گاو خشمگین، رفقای خوب و البته دوستی و همکاری متناوبش با بازیگر بزرگ سینما، رابرت دنیرو می‌شناسند. اسکورسیزی اسکار کارگردانیش را برای فیلم موفق رفتگان به دست آورد.

نکته جالب توجه در مورد رکورد منحصربه‌فرد او اینکه، از ۶ فیلم اسکورسیزی که در قرن بیست و یکم کارگردانی کرده‌است، ۵ فیلم کاندید بهترین فیلم و کارگردانی سال در مراسم جایزه بافتا، جایزه گلدن گلوب و جایزه اسکار شدند! و در این بین جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای رفتگان و جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی را برای سه فیلم دار و دسته‌های نیویورکی و رفتگان و هوگو دریافت کرده‌است.

زندگی‌نامه

مارتین اسکورسیزی (زاده ۱۷ نوامبر ۱۹۴۲) در کویینز نیویورک منطقه ایتالیایی‌های آمریکا می‌باشد. نیویورک دهه ۴۰ و ۵۰ محل جنایت کاران و گانگسترهای قومیت‌های مختلف بود. اسکورسیزی در محله‌هایی بزرگ شد که پاتوق ایتالیایی‌هایی خلاف کار بود و همین عامل باعث شد تا در شخصیت اسکورسیزی همیشه ردی از گانگسترها به جای بماند؛ و نمود عینی این واقعیت هم دیالوگ معروف یکی از فیلمهایش به نام رفقای خوب است که شخصیت اصلی فیلم در بخشی که هنوز نوجوان است چنین می‌گوید که برای من گانگستر بودن بهتر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. با دانستن این واقعیت که جامعه و اجتماع بی رحم است و با دانستن این واقعیت تلخ که همیشه ضعیف تر نابود می‌شود اسکورسیزی رشد کرد وبه فیلم سازی محبوب بدل گشت…

در هر حال او تنها فرزند خانواده اش بوده‌است. پدر و مادرش، چارلز و کاترین اسکورسیزی هر دو در صنعت پوشاک مشغول بودند. اما مارتین کودک نحیف و رنجوری بود که اکثر اوقات به خاطر بیماری آسم در خانه به سر می‌برد. در کودکی مذهب و حضور در کلیسا مهمترین وجه زندگی اسکورسیزی را تشکیل می‌دادند. اما در دوران نوجوانی با رفتن به سینما و دیدن فیلمهای آن زمان به همراه پدرش هوای سینما به سرش زد. به همین خاطر آرزوی اصلی‌اش که کشیش شدن بود را رها کرد و از مدرسه علوم مذهبی مستقیماً به دانشگاه فیلمسازی نیویورک رفت تا در سال ۱۹۶۶ مدرک تحصیلی اش را دریافت کند. پدر و مادر اسکورسیزی که از همان ابتدا از فیلمساز شدن مارتی تعجب کرده بودند و حتی به طعنه می‌گفتند که او دیوانه شده هست! به تدریج در فیلمهای پسرشان، خودشان نیز نقشهای کوتاهی را بازی می‌کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به بازی هر دو در رفقای خوب اشاره کرد.

زندگی شخصی

اسکورسیزی ۵ مرتبه ازدواج کرده‌است که همسر اول او لارین ماری برنان بود و دختری به نام کاترین حاصل ازدواج آن دو می‌باشد. او سپس با جولیا کامرون ازدواج کرد که دختر دوم اسکورسیزی دومنیکا کامرون نتیجه آن است. دختری که در یکی از فیلمهای پدر، عصر معصومیت نیز بازی کرد. ازدواج بعدی اسکورسیزی با بازیگر معروف سینما دختر اینگرید برگمن، ایزابلا روسلینی در سال ۱۹۷۹ بود و در سال ۱۹۸۳ به طلاق انجامید، ازدواج چهارم او با تهیه کننده سینمای آمریکا باربارا دفینا در سال ۱۹۸۵ انجام و در سال ۱۹۹۱ به اتمام رسید. پنجمین و آخرین ازدواج اسکورسیزی با هلن موریس در سال ۱۹۹۹ بوده است و تا به امروز نیز ادامه داشته و البته حاصلش به دنیا آمدن سومین دختر اسکورسیزی فرانسیسکا می‌باشد، او در دو فیلم پدر هوانورد و رفتگان نیز در نقشی کوتاه حضور داشته‌است.

دوران فیلم‌سازی

پس از دریافت مدرک لیسانس در کارگردانی سینما در سال ۱۹۶۳ از دانشگاه نیویورک فارغ‌التحصیل شد اما قبل از آنکه موفق به ورود به دوره فوق لیسانس شود ناچار شد به خدمت سربازی برود و به عنوان تفنگدار دریایی در جنگ ویتنام شرکت کند که به سختی نیز مجروح شد. پس از آن وی وارد دوره فوق لیسانس سینما در همان دانشگاه شد و در همان دوران شروع به ساخت فیلم‌های کوتاه کرد که با توجه بسیار روبرو شدند، مشهورترین این فیلمهای کوتاه ریش‌تراشی بزرگ، محصول سال ۱۹۶۷، یک فیلم کوتاه ۶ دقیقه‌ای است. فیلم، داستان شخص بی نامی را روایت می‌کند که جهت تراشیدن ریشش وارد حمام می‌شود. مرد جوان با اصرار بر ادامهٔ ریش‌تراشی، زخم‌های عمیقی در صورتش ایجاد می‌کند و در نهایت با تیغ گلو و گردن خود را می‌برد. فیلم با نمایی از خون مرد جوان که به روی زمین و بدن خود مرد می‌ریزد، خاتمه می‌یابد. فیلم کنایه‌ای از مداخله آمریکا در جنگ ویتنام بود و نام دیگر فیلم نیز به همین علت بود «ویتنام ۶۷». این فیلم کوتاه با وجود نگرانی‌هایی که از لحاظ موضوعی ایجاد کرده بود اما با این وجود نوید آینده روشنی برای این فیلمساز جوان می‌داد. اسکورسیزی در سال ۱۹۶۷ یعنی یک سال پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه نیویورک اولین فیلم بلندش که البته فیلم پایان‌نامه دانشجویی او نیز محسوب می‌شد به نام چه کسی در خانه من را می‌زند؟ را با همکاری همکلاسی‌هایش از جمله تلما شونمیکر به عنوان تدوین گر و هاروی کایتل به عنوان بازیگر ساخت که هر دو همکاری دائمی با وی یافتند. یک فیلم سیاه و سفید که کاملاً سبک کاری اسکورسیزی و مضمون مورد علاقه‌اش که بعدها در اولین فیلم مهمش، خیابان‌های پایین شهر آن را ادامه داد واضح بود: همان زندگی خیابانی ایتالیایی آمریکایی‌های نیویورک، تدوین و مونتاژ سریع، موسیقی پس‌زمینه الکتریک راک و همان مرد نقش اول به دردسر افتاده یا درگیر در مخمصه. در سالهای دهه ۷۰ او و فرانسیس فورد کاپولا، برایان دی پالما، جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ با یکدیگر آشنا شدند که به «بچه‌های بداخلاق سینما» مشهور شدند. اینها مهمترین و بزرگترین کارگردانان موج جدید سینمای آمریکا می‌بوند که نقش بزرگ و مهمی در سبک و سیاق جدید فیلم و سینمای آن دوران بازی کردند. همین وقت‌ها بود که مارتین به عنوان یکی از تدوینگران ووداستاک مشغول به کار و همان‌جا با بازیگر- کارگردان مشهور جان کاساوتیس نیز آشنا شد. اسکورسیزی به عنوان دوست و مرشد همیشگی کاساوتیس به شمار می‌رفت. بعد از ۵ سال مارتین برای ورود حرفه‌ای به سینما، در سال ۱۹۷۲ یک فیلم درجه ب، یک فیلم گنگستری مربوط به دوران رکود برای راجر کورمن ساخت با نام واگن درخشان. کورمن کسی بود که فیلمسازانی مثل فرانسیس فورد کاپولا، جیمز کامرون و جان سایلز را کارگردان کرده بود و این فیلم کوچک با این که کار مهمی در کارنامه مارتین نبود او را برای یک جور فیلمسازی ارزان و سریع آماده کرد. فیلم بیشتر فیلم تهیه کننده می‌بود و البته راهی بود که برای ورود اسکورسیزی به عرصه کارگردانی سینمای حرفه‌ای شاید که باید انجام می‌شد. اما بعد از این فیلم، اسکورسیزی از کورمن به درستی جدا شد و رفت تا سینمای خودش را به نمایش بگذارد و همین شد که سر انجام در اولین فیلم تمام کمال گرایانه خودش یکی از مهمترین و شاید بهترین فیلم‌های دوران فیلمسازی‌اش به نام خیابان‌های پایین شهر را با رابرت دنیرو و هاروی کایتل ساخت.

فیلم‌های پسندهٔ مارتین اسکورسیزی

مارتین اسکورسیزی در سال ۲۰۱۲ در نظرسنجی نشریه بریتانیایی «سایت اند ساند» ۱۲ فیلم برتر زندگی خود را برگزید.

هشت و نیم ساخته فدریکو فلینی، ۱۹۶۳.

۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی ساخته استنلی کوبریک، ۱۹۶۸.

خاکسترها و الماس‌ها ساخته آندری وایدا، ۱۹۵۸.

همشهری کین ساخته اورسن ولز، ۱۹۴۱.

یوزپلنگ ساخته لوکینو ویسکونتی، ۱۹۶۳.

پاییزا ساخته روبرتو روسلینی، ۱۹۴۶.

کفش‌های قرمز ساخته مایکل پاول و امریک پرسبرگر، ۱۹۴۸.

رودخانه ساخته ژان رنوار، ۱۹۵۱.

سالواتوره جولیانو ساخته فرانچسکو رزی، ۱۹۶۲.

جویندگان ساخته جان فورد، ۱۹۵۶.

اوگتسو مونوگاتاری ساخته کنجی میزوگوچی، ۱۹۵۳.

سرگیجه ساخته آلفرد هیچکاک، ۱۹۵۸.

او همچنین دربارهٔ فیلم رگبار از بهرام بیضایی چنین گفته است: «بسیار مفتخرم که بنیاد سینمای جهان این فیلم خردمندانه و زیبا [را] ترمیم کرده که اولین فیلم بلند بهرام بیضایی است. حال و هوای فیلم من را یاد بهترین چیزهایی انداخت که در فیلم‌های نئورئالیستی ایتالیایی دوست دارم و داستان زیبایی یک قصهٔ باستانی را دارد ــ می‌توانید پس‌زمینهٔ بیضایی را در ادبیات، تئاتر و شعر فارسی حس کنید. بیضایی هیچ‌گاه آن‌قدر که استحقاقش را داشت، مورد حمایت قرار نگرفت. او اکنون در کالیفرنیا زندگی می‌کند و فکر کردن دربارهٔ این موضوع که فیلمی چنین استثنایی که زمانی بسیار در ایران محبوب بود، در آستانهٔ نابودی همیشگی قرار داشت، دردناک است. نگاتیو اصلی فیلم ضبط یا نابود شد و تنها چیزی که در دسترس بود یک نسخهٔ ۳۵ میلی‌متری با زیرنویس انگلیسی بود. اکنون تماشاگران در سراسر دنیا می‌توانند این فیلم چشم‌گیر را ببینند.»[۲][۳]

فیلم‌شناسی

چه کسی در اتاقم را می‌زند (۱۹۶۷)

خیابان‌های پایین شهر (۱۹۷۳)

آلیس دیگر اینجا زندگی نمی‌کند (۱۹۷۳)

راننده تاکسی (۱۹۷۶)

نیویورک، نیویورک (۱۹۷۷)

گاو خشمگین (۱۹۸۰)

سلطان کمدی (۱۹۸۳)

بعد از ساعت‌ها (۱۹۸۵)

رنگ پول (۱۹۸۶)

آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸)

بخشی از قصه‌های نیویورکی (۱۹۸۹)

رفقای خوب (۱۹۹۰)

تنگه وحشت (۱۹۹۱)

عصر معصومیت (۱۹۹۳)

کازینو (۱۹۹۵)

کوندان (۱۹۹۷)

احیای مردگان (۱۹۹۹)

دار و دسته‌های نیویورکی (۲۰۰۲)

هوانورد (۲۰۰۴)

داستان کوسه (۲۰۰۴) (گوینده)

رفتگان (۲۰۰۶)

جزیره شاتر (۲۰۱۰)

هوگو (۲۰۱۱)

گرگ وال استریت (۲۰۱۳)

سکوت (۲۰۱۶)

مرد ایرلندی (۲۰۱۸)

مستند[ویرایش]

سفری شخصی همراه ماتین اسکورسیزی میان فیلم‌های آمریکایی (۱۹۹۵)

سفر من به ایتالیا (۱۹۹۹)

راهی به خانه نیست: باب دیلان (۲۰۰۵)

گونه‌های سینمایی فیلم‌ها

مارتین اسکورسیزی همچون دیگر نابغه سینمای جهان استنلی کوبریک به دلیل تسلط و دانشش بر ژانرهای گوناگون و نیز گاهی درآمیختن چند ژانر در یک اثر با فیلم‌هایی که در سبکهای مختلف ساخته هست مورد ستایش قرار می‌گیرد:

سینمای وحشت و دلهره: جزیره شاتر و تنگه وحشت

سینمای معمایی: جزیره شاتر

سینمای جنایی: راننده تاکسی، تنگه وحشت،

سینمای مافیا و گنگستری: رفقای خوب، کازینو، رفتگان، خیابان‌های پایین شهر

سینمای کمدی سیاه: سلطان کمدی، بعد از ساعت‌ها، گرگ وال استریت

سینمای رمانتیک: آلیس دیگر اینجا زندگی نمی‌کند، عصر معصومیت

سینمای ورزشی: گاو خشمگین و رنگ پول

سینمای هیجانی: جزیره شاتر، تنگه وحشت

سینمای تاریخی: آخرین وسوسه مسیح، دار و دسته‌های نیویورکی و عصر معصومیت

سینمای بیوگرافی: گاو خشمگین، رفقای خوب، آخرین وسوسه مسیح، کوندان، هوانورد و گرگ وال استریت

سینمای موزیکال: نیویورک، نیویورک

سینمای جنگ: کوندان

سینمای خانوادگی: هوگو


برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان