داستان این سریال که بر اساس رمانی به نام از یاد رفته به نویسندگی فریدون حسنپور نوشته شده داستان مقاومت انسان در برابر شرایط بحرانی را روایت میکند. در این داستان زندگی شخصیتهای فیلم طی یک دوره چهل ساله تعریف میشود. مرتضی پورامین که جوانی درسخوان بوده، در دهی نزدیک دیلمان گیلان زندگی کرده و در ده او دختری بنام گلرخ نیز زندگی می کند. گلرخ دوست دارد با مرتضی ازدواج کند ولی پدر و مادر او به ازدواج رضایت نمی دهند، گلرخ با پافشاری بسیار بالاخره آن دو را راضی می کند. پدر گلرخ که بیمار بوده، به ازدواج رضایت داده و سپس جان می سپارد. گلرخ پس از ازدواج به مرتضی پیشنهاد می کند که درس بخواند، مرتضی نیز به رشته پزشکی علاقه داشته و در پزشکی دانشگاه تهران بالا ترین رتبه را به دست می آورد؛ پس مجبور می شود تا هفت سال در تهران درس خوانده و گاهی به خانه خود باز گردد، گلرخ پس از مدتی صاحب پسری به نام علی میشود، مرتضی نیز با دختری بنام مینا نادری در تهران آشنا میشود...