در قسمت هفتم سریال «زخم کاری»، زاده شدن یک «
پدرخوانده»، به زیبای دیده میشه.
اگرچه داستان، مجال بیشتری برای بروز و ظهور این مسئله به کاراکتر اصلی یعنی مالک (جواد عزتی) نمیدهد، اما او به خوبی از پس این ماجرا برآمده است.
طمع و خودخواهی فردی و خانوادگی، شاه بیت این سریال است.
«مالک» اسم کنایه آمیزی است که بفهمیم: تمام ملکیت ما در زندگی نسبی است و هر کار بکنیم باز هم مالک اصلی و مطلق، «خدا» است!
و اگر جلوی «طمع» ما گرفته نشود، به اسم مالک شدن، فقط میتازیم و پیش می رویم، ویران میکنیم و خون می مکیم!! بدون اینکه آرام بگیریم! و این مفهوم در قسمت های هشتم و نهم هم به خوبی خود نمایی کرد. مالک که در ابتدا قتل یک انسان برایش شک آور و ترسناک بود، به جایی رسید که دستور قتل های مختلف را داد و در نهایت خودش بار دیگر انسانی را با دستان خودش کشت، اما اینبار در آرامش!!
به عنوان یک منتقد که از سال ۸۵ نقد انجام میدهم، به شما اطمینان میدهم که به زودی شاید ظرف ۱۰ سال آینده، از #جواد_عزتی به عنوان «عزت سینمای ایران» نام برده شود!
روزی عزت الله انتظامی این عنوان را داشت. با صعود کم نظیر جواد عزتی، او صاحب این لقب خواهد شد.