نقد و بررسی فیلم تبدیل شوندگان: عصر انقراض (Transformers: Age of Extinction)
وقتی که درسینما نشسته بودم و تیتراژ پایانی فیلم «تبدیلشوندگان: عصر انقراض» بروی پرده ظاهر شد، از دو چیز مطمئن بودم. نخست از اینکه احمقانهترین فیلم سال را دیدهام و دوم اینکه این فیلم یک میلیارد دلار فروش خواهد کرد. آیا ذکر کردم که این فیلم تقریبا سه ساعت است؟
بگذارید واضح باشم، من یکی از افرادبیفکرِ متنفر از مایکل بی نیستم یا حتی با فیلمهای «تبدیلشوندگان» هم مخالف نیستم. فکر میکنم که فیلم اول «تبدیلشوندگان» تقریبا توانست رضایت بخش باشد و ارتباطی چندان موثر را با بینندگان برقرار کند اما «عصر انقراض» فیلمی است که اصلا داستانی ندارد و فقط برای گیشهها ساخته شده است. این فیلم یکی از ضعیفترین بلاکباسترهایی است که تا بحال دیدهام.
فیلم با یک فلشبک از عصر دایناسورها آغاز میشود، آنها برای خود شاد و خندان هستند تا اینکه سر و کله بیگانگان پیدا میشود و زندگی آنان را متلاشی میکنند و درآخر نیز باعث انقراض نسل دایناسورها میشوند (نظریهی جدید بی برای انقراض دایناسورها).با بازگشت به چندین میلیون سال بعد، دانشمند جذاب و بلوند (این فیلمی از مایکل بی است، انتظار چه چیزی داشتید؟ روپوش آزمایشگاه و مدل مویِ بان؟) به قطب شمال میرسد تا بقایای دایناسور فسیل شدهی تی-رکس را در عنصر فلزی مرموز فضایی به نام «ترنسفورمیوم» بررسی کند. این بعدا مهم خواهد شد، وقتی که مامور مخفی CIA دغلکاری (که کلسی گرامر به ایفای نقشش میپردازد) نقشهای میریزد تا این فلز جادویی را در ارتش شخصیاش از رباتهای جنگجوی خودکار و کشنده بسازد. استنلی توسی به عنوان شخص میلیاردر و بانفوذی در تکنولوژی در این جرم همدستش میشود که قبل از بیدار شدن وجدانش با دغلبازی و تدبیر کمدیاش فیلم را به واقعیت زندگی نزدیک کند.12999_005 درهمین حال، در تگزاس (که خوشبختانه برای به چالش کشیدن جغرافیا نامش بروی صفحه نمایان میشود: آمریکا-تگزاس) دختر نوجوانی به نام تزا (با بازی نیکولا پلتز) و پدر مخترع فقیرش یعنی کید ییگر (با بازی مارک والبرگ) تلاش میکنند تا در مزرعهشان پول مورد نیاز زندگیشان را در بیاورند. با نشان دادن پرچم آمریکا در نمایی زیبا، حمام، نور شمع و خانه که همگی برداشتی از فیلمهای دیگر است فیلم میخواهد نشان دهد که اینها آدم خوبهای داستان هستند. اما مایکل بی اجازه نمیدهد اینها مانع نمایش نمایی نیمرخ به سبک سریال The Dukes of Hazzard از پلتز شود. در مورد کاراکتر پدر ترفند پرچم هم شما را مجبور نمیکند که این کاراکتر را به عنوان کسی که از حلبی اختراع میسازد قبول کنید.
پدر وقتی که درحال جستجو به دنبال آب آوردههای قدیمی تکنولوژی در سینمای متروکهای میگردد، متوجه نیمه کامیون خرابی میشود که با خود به انبارش میآورد. وقتی در قسمت کاپوتش دستکاری میکند متوجه میشود که این اصلا کامیون نیست. این «آپتیموس پرایم» است. این مخترع ابرمغز با آچار و وسایل تعمیرکاری پیشرفتهترین ربات هستی را تعمیر میکند و اپتیموس بلای جانش میشود.
و این بلای جان خیلی زود وقتی که گروه سادیستی CIA گرامر در جستجوی رهبر اتوبوتها به مکان والبرگ حمله میکنند از راه میرسد. والبرگ، پلتز و دوست پسرش (تنها نقش جالب فیلم) مجبور میشوند که به خاطر کمک و همدستی با دشمن بین کهکشانی دست به فرار بزنند(اول فرار از تگزاس، بعد شیکاگو و بعد هنگکنگ). داستان با این شهر آخر برای بینندگان شرقی کمی رنگ جذابیت بهخود میگیرد و با آمدن رباتها به زمین این جذابیت چند برابر میشود.
اما انسانهای داستان جذابیتی ندارند. شما برای تماشای آنها نیامدهاید. شما آمدهاید تا روباتهای با شعور عظیم را ببینید که دمار از روزگار یکدیگر درمیآورند و چیزهای بیارزشی را منفجر میکنند. قطعا همین انفجارها و اکشن منحصر بفرد این سری فیلمهاست که برای مخاطبین جذابیت دارد و همینطور بی را به یکی از غول های اکشن مبدل ساخته است. با آمدن رباتها فیلم دیگر هیچگونه خط داستانی ندارد و رباتها هرجا که میروند و هرکار میکنند شخصیتها نیز از آن پیروی خواهند کرد. متاسفانه بی دیگر آن استعداد اکشن را برای ترانسفورمرز ندارد یا لااقل به اتمام رساندهاش. اکشن ها تکراری فیلم بدجور ذوق بیننده را از بین میبرد. تقریبا همان اکشن، همان انفجار و همان مبارزات که در سری های قبل وجود داشت اینجا نیز وجود دارد. مثلا سقوط یک آسمان خراش یک چیز کاملا تکراری است که میتوان در تاریکی ماه نیز مشاهده کرد اما مثل اینکه بی خیلی علاقه دارد آسمانخراش ها را درهم کند. یک ساعت ابتدایی فیلم گوشخراش و چشمدرآر کبابپز «مایکل بی» جذاب است اما متوجه میشوید هنوز دو ساعت دیگر مانده است. اینجاست که فیلم بیحس، خستهکننده و سردردآور میشود.
نهایتاً، عصر انقراض رگبار بیپایان از دیالوگهای مزخرف و سر و صداست. برای شما حتی مهم نیست که چه کسی برنده میشود، فقط مهم این است که فیلم تمام شود. ناگفته نماند که بِی اذعان کرده این فیلم آغازی از سه گانگی دوم فیلمهای تبدیلشوندگان خواهد بود و احتمالاً ما باید خود را برای یک سهگانه افتضاح دیگر آماده کنیم.