باشگاه خریداران دالاس (به انگلیسی: Dallas Buyers Club) محصول ۲۰۱۳ آمریکا، فیلمیست در گونه درام زندگینامهای، با بازی متیو مککانهی، جنیفر گارنر، جرد لتو و استیو زان و به کارگردانی ژان-مارک ولی. این فیلم براساس زندگی واقعی ران وودروف ساخته شدهاست؛ بیمار مبتلا به ایدز که بعد از استفاده از یک داروی تایید نشده و احساس بهبودی، تصمیم گرفت آن دارو را به تگزاس قاچاق کند. این فیلم تحسینهای زیادی از طرف منتقدان به همراه داشت و نامزدیها و جوایز بسیاری را دریافت کرد که از آن جملهاند: بُرد دو جایزه گلدن گلوب برای متیو مککانهی و جرد لتو و نامزدی شش جایزه اسکار در بخشهایی مانند بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد برای مککانهی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای لتو. ژان-مارک ولی و مارتین پِنسا هم نامزد بهترین تدوین شدند؛ نام ولی در تیتراژ فیلم با اسم مستعار "John Mac McMurphy" آمدهاست.
مککانهی و لتو برای بازی در این فیلم به ترتیب ۴۷ پوند (حدود ۲۳ کیلوگرم) و ۳۰ پوند (۱۴ کیلوگرم) وزن کم کردند.
خلاصه داستان
در سال ۱۹۸۵ در شهر دالاس یک تکنسین برق کار ران وودروف (متیو مککانهی) گاوچرانی که مبتلا به تخیلات هوموفوبیایی است در مییابد که به بیماری ایدز مبتلا است و تنها ۳۰ روز تا پایان زندگی فرصت دارد. او در ابتدا از پذیرش واقعیت ابتلا به بیماری سر باز میزند، اما با به یاد آوردن رابطه جنسی با یک معتاد به مواد مخدر سر انجام تسلیم واقعیت میشود. او به سرعت از طرف خانواده و دوستانش طرد میشود. در بیمارستان او در مییابد که تنها داروی مؤثر بر روی ایدز زیدوودین (ای زی تی) میباشد که برای آزمایش بر روی انسان از سازمان غذا و دارو مجوز دارد. او توسط یکی از دکترهای بیمارستان بنام دکتر ایو سک، جنیفر گارنر، مطلع میشود که برای بررسی اثر گذاری این دارو تنها برای نیمی از بیماران تجویز شدهاست.
ران با رشوه دادن به یکی از کارکنان بیمارستان موفق میشود مقداری ای زی تی بدست آورد. با شروع استعمال دارو وضعیت سلامتی ران بدتر و بدتر میشود. در مراجعه به بیمارستان با رایان جرد یک بیمار اچ آی وی دیگر که ران با وی مشکل دارد مواجه میشود. با بدتر شدن وضع سلامتی ران او برای دریافت ای زی تی به بیمارستانی مکزیکی مراجعه میکند. دکتر وس که لیسانس پزشکی خود را در امریکا ملغی کردهاست به ران میگوید که ای زی تی در واقع سمی است که به تمامی سلولهای بدن حمله میکند و اصرار میکند تا ران از دارو دی دی سی و پروتئین تی اس استفاده کند که این داروها در امریکا تایید نشدهاند. بعد از سه ماه وضعیت سلامتی ران بهطور ملموسی بهبود مییابد. او به این فکر میافتد تا با واردات و فروش داروی جدید به مبتلایان اچ آی وی میتواند پول قابل توجهی به جیب بزند. همزمان دکتر ساک به اثرات منفی ای زی تی پی میبرد ولی سرپرست وی دکتر سوارد بر ادامه تجویز ای زی تی اصرار میورزد.
ران شروع به فروش داروی جدید در خیابان میکند. او همزمان با رایان تماس برقرار میکند تا توسط وی مبتلایان بیشتر پیدا کند. آنها با هم کلوپی به نام باشگاه خریداران دالاس راهاندازی میکنند که برای اعضای خود پروتئین تی و دی دی سی تهیه میکند. آنها بابت داروها پولی از اعضا دریافت نمیکنند ولی اعضا باشگاه میبایست ماهانه ۴۰۰ دلار حق عضویت پرداخت کنند. این باشگاه به سرعت طرفداران زیادی در بین بیماران مبتلا به ایدز پیدا میکند. ران کمکم به رایان به عنوان یک دوست احترام میگذارد. وقتی ران دچار حمله قلبی میشود دکتر سوارد از وجود باشگاه آگاهی مییابد و از اینکه پروسه تجویز و مصرف ای زی تی قطع شده به شدت عصبانی میشود. او توسط سازمان دارو و غذا ترتیب دستگیری ران را میدهد. دکتر ساک با وجود اینکه به بهبود وضعیت باشگاه خریداران بهتر شده ولی خود را ناتوان از انجام تغییر در شرایط مییابد. مأموران سازمان غذا و دارو به محل باشگاه حمله میکنند ولی تنها به جریمه ران بسنده میکنند. به مرور پیدا کردن راهی برای قانونی کردن پپتاید تی و پروتئین به عنوان دغدغه اصلی ران در میآید و او دیگر تنها به جنبه مادی ماجرا فکر نمیکند. داروی جدید به مرور کمیاب و کمیاب تر میشود تا اینکه ران از اینکه با وجود اثبات بی ضرر بودن پپتاید تی و پروتئین هنوز ممنوع میباشد از سازمان دارو و غذا شکایت میکند. هر چند وی در دادگاه پیروز میشود ولی به خاطر عدم وجود ساز و کارهای مناسب نمیتواند بطور رسمی دارو تهیه کند. در نهایت سازمان نظارت بر غذا و دارو به ران اجازه میدهد تا ران بتواند بهطور رسمی پپتاید تی و پروتئین برای مصارف شخصی خودش تهیه کند. او در سال ۱۹۹۲ هفت سال پس از مهلتی که به وی گفته شده بود میمیرد. داستان با ادامه مبارزه او برای بدست آوردن دارو ادامه مییابد.
زیاد جالب نیست