هزاردستان کاری از علی حاتمی است که در سال ۱۳۵۸ به صورت مجموعهٔ تلویزیونی برای تلویزیون ایران ساخته شد. پروژهٔ هزاردستان بعد از ۸ سال تمام شد. طرح اولیه این فیلم در سال ۵۴ با عنوان «جادهٔ ابریشم» و با حضور شخصیتهایی مثل مدرس، میرزا کوچک و رضاخان به ذهن حاتمی آمد و بعد از تغییرات اساسی که ماهیت کار را عوض کرد.
ماندگارترین تأثیر هزاردستان در تاریخ سینمای ایران، ساختهشدن شهرک سینمایی غزالی است؛ شهرکی که به گفتهٔ خود علی حاتمی، زمان شروعش جوان بوده و وقتی تمام شده پیرمردی از شهرک بیرون آمدهاست. در این شهرک محلههای اصلی و قدیمی تهران با زیربنای ۷هزار متر مربع ساخته شده و ۳۰هزار متر مربع به خیابان لالهزار و میدان توپخانه اختصاص یافتهاست؛ آن هم به گونهای که نمای بیرونی ساختمانها قابل جابهجا شدن باشد و بتوان هر عمارت را به بنایی دیگر تبدیل کرد.
فیلمنامهٔ هزاردستان بیش از ۸ تا ۱۰ بار بازنویسی شده و بعد از وقفهای دو ساله فیلمنامه اگر از حاتمی خواستند که ویرایش چهارمش مورد قبول واقع شد. همهٔ اینها به زعم خود حاتمی باعث شد که فرم لایهلایه و هزارویکشبیِ کار از بین برود؛ که حتی ماجرای عشق رضا خوشنویس به دختر استادش بهکلی از بین رفت. به گفتهای ۱۱ ساعت از سریال «هزاردستان» سانسور و خیلی از صحنهها کم شد. گرچه این حذفیات هم اکنون در آرشیو صدا و سیما وجود دارد و در نسخههای پخش شده مختلف، صحنههایی کم و زیاد میگردد. هزاردستان اولین سریال بعد از انقلاب است که شایعهٔ تغییر قسمت آخرش بین مردم دهان به دهان گشت و این یعنی اینکه چقدر سرنوشت اثری که بعدازظهر جمعه به تماشایش مینشستند، مهم بود.
این سریال به داستان زندگی رضا خوشنویس، که شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی بهنام کریم دواتگر است، و نظریهٔ توطئهای مبنی بر دست داشتن شخصیتی به نام خان مظفر در وقایع پشت پردهٔ سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی میپردازد.
محیط بازیگری این سریال در محیطی بازسازیشده از تهران قدیم است.
فیلم در دو بخش اصلی تشکیل شدهاست، بخش اول که به داستان رضا تفنگچی میباشد، که دوران احمدشاه و آغاز حکومت رضا شاه و بخش دوم در مورد زندگی رضا خوشنویس است که در دوران پایانی حکومت رضا شاه و آغاز حکومت محمدرضا شاه میباشد. بازی جمشید مشایخی یکی از درخشانترین بازیهای وی میباشد.
پس از مرگ حاتمی، دو فیلم سینمایی با تدوین واروژ کریممسیحی بر اساس هزاردستان ساخته شد. این دو فیلم کمیتهٔ مجازات و طهران، روزگار نو نام دارند.
یکی از نکات قوت این مجموعه موسیقی متن آن میباشد، تیتراژ اولیه فیلم، پیش درآمدی در آواز اصفهان ساختهٔ مرتضی نیداوود (سازنده تصنیف مرغ سحر) با تنظیم برای ارکستر از مرتضی حنانه است.
داستان هزاردستان دو دوره از تاریخ معاصر ایران را روایت میکند: اواخر حکومت احمد شاه تا آغاز سلطنت رضا شاه و دوران پایانی حکومت رضا شاه تا به تخت نشستن محمدرضا پهلوی. بسیاری از شخصیتهای این مجموعه تلویزیونی برگرفته از یک یا چند شخصیت تاریخی هستند که با تخیل فیلمساز درآمیختهاند و داستانی غیرمستند از وقایع تاریخی دوران خود را روایت میکنند.[۲]
داستان
جمشید مشایخی در مجموعه تلویزیونی هزاردستان نقش رضا خوشنویس/تفنگچی را بازی کرد.
رضا (با بازی جمشید مشایخی) شخصیت اصلی هزاردستان است. ابتدا او را در هیئت پیرمردی خوشنویس میبینیم که با همسرش، قمربانو (با بازی شهلا میربختیار)، در مشهد و به دور از جنجالهای سیاسی تهران زندگی میکند. خلوت این زن و شوهر پیر را حضور مفتش ششانگشتی (با بازی داود رشیدی) برهم میزند. مفتش رضا را به علتی نامعلوم دستگیر میکند و با تهدید و ارعاب و شکنجه از او میخواهد به جرمی نامشخص اعتراف کند. این بازجوییها محملی میشود برای بازگشت به گذشته پر ماجرای «رضا خوشنویس» در سی سال پیش، زمانی که شهرتش «تفنگچی» بود.
علی نصیریان نقش ابوالفتح را در هزاردستان بازی کرد.
«رضا تفنگچی» در اواخر حکومت احمدشاه، تیرانداز قابلی بود و «تفنگچی خاصه» یکی از شاهزادههای قاجار به حساب میآمد. با نازشستی که در هر شکار از شازده میگرفت سور و ساتش همیشه به راه بود. تا این که با مرد صحافی به نام ابوالفتح (با بازی علی نصیریان) آشنا شد. ابوالفتح او را به خاطر مهارتش در تیراندازی برای مأموریتی در نظر گرفت. این مأموریت که به دستور کمیته مجازات انجام میشد عبارت بود از ترور اسماعیل خان، رئیس محتکر انبار غله تهران. رضا اسماعیل خان را با شلیک گلوله ترور میکند. مأمور تأمینات (باقر میرزا با بازی جهانگیر فروهر) به رضا مشکوک است و همهجا مثل سایه او را تعقیب میکند. پس از آن برنامه ترور متین السلطنه، مدیر روزنامه عصر جدید، طرحریزی میشود. متین السلطنه که در روزنامهاش علیه ترورهای کمیته قلم میزند، متهم به خیانت و غربشیفتگی است. رضا او را هم به قتل میرساند.
پس از این ترور ابوالفتح بار دیگر به سراغ رضا میآید و از نقشه ترور دیگری با او حرف میزند. کسی که از او با اسم رمز «هزاردستان» یاد میشود. ابوالفتح هزاردستان را سردستهٔ خائنین به مملکت مینامد. این ترور منتفی میشود چون هزاردستان که از نقشهٔ قتلش باخبر شده با پرداخت پول به کمیته جان خود را میخرد.
محمدعلی کشاورز در نقش شعبان استخوانی در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرد.
شبی رضا دوباره دمی به خمره میزند. میرزا باقر که در محفل حاضر است فرصت را مناسب میبیند و با او حرف میزند. رضا در مستی حرفهایی دربارهٔ قتلها میزند. شعبون استخونی (با بازی محمدعلی کشاورز) که از لاتها و اوباش بنام شهر است و در این زمان از کمیته پول میگیرد، رضا را از خانه بیرون میکشد و کتک میزند. رضای کتکخورده به خانه برمیگردد و میبیند که ابوالفتح منتظر اوست. ابوالفتح به رضا خبر میدهد که فرمان قتلش صادر شده و از او میخواهد از تهران بگریزد. خود ابوالفتح هم که معتقد است کمیته از مسیر اصلیاش منحرف شده (هزاردستان کمیته را خریده) خیال دارد زن و فرزندش را از تهران خارج کند.
میرزا باقر به سراغ رضا میآید و از او میخواهد اسرار کمیته را فاش کند تا تحت حمایت دولت قرار بگیرد. رضا حاضر به اعتراف نمیشود. شعبان رضا و میرزا باقر را در حال صحبت میبیند و در فرصتی مناسب میرزا باقر را میکشد و به سراغ رضا میرود. رضا فرار میکند و به مشهد میرود.
مفتش ششانگشتی که تا این جای داستان رضا را شنیده، او را آزاد میکند. معلوم میشود که او به قصد سرکیسه کردن رضا او را دستگیر کرده. اما رضا خیال بازگشت به خانهاش را ندارد. او میخواهد به تهران برود و مأموریت ناتمام، یعنی ترور هزاردستان، را به انجام برساند.
عزتالله انتظامی در هزاردستان در نقش خان مظفر (هزاردستان) بازی کرد.
رضا در گراندهتل ساکن میشود. در رستوران با خان مظفر (با بازی عزتالله انتظامی) ملاقات میکند. خان مظفر، حاکم قبلی کرمان مردی ثروتمند و بسیار بانفوذ است. خان مظفر به او سفارش کتابی خطی از خاطرات خودش را میدهد. رضا میپذیرد. در حین نوشتن خاطرات متوجه میشود که پس از رفتن او، ابوالفتح دستگیر و در زندان به دست همبندش، شعبان استخوانی، کشته شدهاست. در ضمن پی میبرد که خان مظفر همان هزاردستان است.
در این زمان، تهران در اشغال ارتش متفقین است. مردم ناراضی و گرسنه دست به تظاهرات میزنند. یکی از معترضان سیدمرتضی است. شعبان استخوانی که دیگر در خدمت کمیته نیست و از افراد دیگری پول میگیرد به همراه نوچههایش به تظاهرکنندگان حمله میکند و مغازهها را غارت میکند. مفتش شعبان استخوانی را میکشد. خوشنویس کل داستان را برای مفتش تعریف میکند و به او میگوید فرمان قتل مفتش هم صادر شده و از او برای ترور خان مظفر کمک میخواهد. مفتش میگوید مبارزه با مردی که سر همه رشتهها در دست اوست محکوم به شکست است. غلامعمه (از نوچههای شعبان)، به خونخواهی او و به دستور خان، مفتش ششانگشتی را میکشد و خود نیز به جرم قتل به دار آویخته میشود.
جهانگیر فروهر در دو نقش سرگارسون و میرزا باقر در این سریال بازی کرد
خوشنویس با سیدمرتضی که از مبارزان مسلمان است موضوع هزاردستان را درمیان میگذارد و میگوید که که تنها تا زمانی که کار نوشتن خاطرات خان تمام نشده زنده است و پس از آن به قتل میرسد؛ بنابراین خیال دارد خود کار هزاردستان را تمام کند. رضا از بالکن اتاقش در گراند هتل وارد اتاق خان میشود. اما در تختخواب خان، سرگارسون هتل (با بازی جهانگیر فروهر) خوابیدهاست. رضا قادر به شلیک نیست. سرگارسون او را از بالکن به بیرون پرتاب میکند. جمعیتی پای بالکن اتاق جمع میشوند. سید مرتضی در میان جمعیت است و خان مظفر را نگاه میکند. صدای راوی روی تصویر میگوید: «کاری که امروز به دست رضا نشد، فردا به امر خدا، دست مرتضی بساخت. هزاردستان بود و ابردست، غافل که دست خداست بالای دستها.»[۳]
بازیگران و شخصیتها
نوشتار اصلی: شخصیتهای مجموعه تلویزیونی هزاردستان
در این مجموعه تعداد زیادی از بازیگران معروف ایرانی نقشآفرینی کردند؛ از جمله:
جمشید مشایخی در نقش رضا خوشنویس / تفنگچی (که به گفتهٔ علی حاتمی: «تلفیقی است از عمادالکتاب، میرزا رضا کلهر، کریم دواتگر و علی حاتمی».)
عزتالله انتظامی در نقش خان مظفر (خود هزاردستان؛ آدمی ظاهر الصلاح که در پشت پردهٔ تمام اتفاقات سیاسی- اجتماعی روز نقش دارد و برگرفته از شخصیت عبدالحسین میرزا فرمانفرما است)
داوود رشیدی در نقش مفتش شش انگشتی (به عقیدهٔ خود حاتمی، مفتش، عصاره و ملغمهای از آدمهایی نظیر آیرم، سرپاس مختاری، سرهنگ درگاهی، پاسبان عباس بختیاری (معروف به شش انگشتی) و پاسیار یحیی رادسر (ادیبالسلطنه) است.[۴][۵] مفتش خود نیز به دست هزاردستان بازی داده میشود؛ و در روز عروسی به دست برادرزادهٔ شعبان به قتل میرسد)
علی نصیریان در نقش ابوالفتح صحاف (نماد مشروطه خواهان وطنپرست که ز رنج مردم عذاب میکشند. لهجهٔ ترکی اش یکی از اجزای اصلی شخصیتش بود که اوج آن در لحظهٔ وداع با همسرش بود)
محمد علی کشاورز در نقش شعبون (شعبان) استخونی
حسین گیل در نقش سید مرتضی سماور ساز تهرانی و هلاک کننده خان مظفر
جعفر والی در نقش رئیس نظمیه
زری خوشکام در نقش آمینه اقدس عروس خان مظفر
شهلا میربختیار در نقش قمربانو همسر رضا خوشنویس
افسر اسدی در نقش شاهدخت
رقیه چهره آزاد در نقش قدسی مستخدمه خان مظفر
مهری ودادیان در نقش همسر اسماعیل خان
مینو ابریشمی در نقش جیران همسر ابوالفتح صحاف
جهانگیر الماسی در نقش پزشک تازه از فرنگ برگشته
پرویز پورحسینی در نقش متین السلطنه مدیر روزنامه عصر جدید
هوشنگ بهشتی در نقش جلال الملک پدر همسر رضا خوشنویس
محمد مطیع در نقش غلام عمه که به خونخواهی شعبون استخونی، بعد از کشتن مفتش شش انگشتی به دار آویخته شد.
اصغر همت در نقش یکی از سربازهای ارتش ایران در شهریور ۱۳۲۰
سروش خلیلی در سه نقش؛ متولی سقاخانه در تهران قدیم، جواهر فروش ارمنی و شهروند در اپیزود تهران جدید
جهانگیر فروهر در دو نقش کفیل شعبه تامینات در تهران قدیم و پیشخدمت مخصوص خان مظفر در تهران جدید
جمشید لایق در نقش جعفرقلی خان نشاط مأمور سرشماری
محمد ورشوچی در نقش آژان و مأمور راهنمایی و عبور و مرور
نعمتالله گرجی در نقش آژان
اسماعیل محرابی در نقش نصرا… خرمی مأمور سرشماری
منوچهر آذری در نقش دربان گراندهتل
فرهنگ مهرپرور در نقش دکتر خندان
اکبر دودکار در نقش نسخه پیچ داروخانه
منصور والامقام در نقش مدیر گراندهتل
افراسیاب طوفان در نقش مسئول داروخانه تهران جدید و نقش دیگر توتون فروش و کارگر خانه آکاووس تهران قدیم
اسفندیار ماوندی در نقش آکاووس
محمود بصیری در نقش اتوشویی تهران جدید و نقش دیگر نمکی تهران قدیم
اسماعیل محمدی در نقش استاد بهار
عطاءالله زاهد در نقش سید ابراهیم روحانی
لیلا حاتمی در نقش کودکی آمینه اقدس
رضا عبدی در نقش دوستان اهل موسیقی خان مظفر
حسین حاتمی در نقش آرایشگر تهران جدید
سعید سلیمانی در نقش معیر الدوله شاهزاده قاجاری
سامی تحصنی در نقش مش موسی پیشکار معیر الدوله
حامد تحصنی در نقش لهراسب گلچین شهروند تهران جدید
محمدتقی کهنمویی در نقش درویش
خیرالله تفرشی آزاد در نقش طبیب مشهد قدیم
حسین شهاب در نقش نوچه شعبون استخونی تهران جدید
حسین صفاریان در نقش نوچه شعبون استخونی تهران جدید
میرصلاح حسینی در نقش نوچه شعبون استخونی تهران جدید
اسماعیل پاینده
حسین رنگین وند در نقش مدیر سینما
حسن عظیمی در نقش طباخ باشی
حسن کهن در نقش مرد نابینا
علی کنگرلو در نقش لوطی
محمد مردانی
سید حسن روشن ضمیر