سرگیجه یک فیلم نوار روانشناختی است که در سال ۲۰۱۲ به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شد و توانست به سلطه طولانی مدت همشهری کین پایان دهد. سرگیجه را آلفرد هیچکاک فیلمساز مشهور انگلیسی کارگردانی کرده است؛ مردی که با کارنامهای پربار به عنوان یکی از تاثیرگذارترین کارگردانهای تاریخ سینما شناخته میشود و بر صنعت سینما اثری ماندگار برجا گذاشته است. سرگیجه یکی از کلیدیترین و به باور بسیاری از منتقدین شاید بهترین اثر هیچکاک باشد و در زمانی ساخته شده که این کارگردان تعدادی از باکیفیتترین آثار سینماییاش را ساخته است. سبک دلهرهآور و منحصر به فرد هیچکاک، نوع نگاه او به مفهوم تعلیق و سرگرمی در سینما، کارکرد دوربین در انتقال حال و وضع افراد، نماهای خاص او از ساختمانها و بناها با محوریت مفهوم «تماشاگری یا دیدزدن» همه از جمله نکاتی هستند که هیچکاک را به سوژه بحثهای مفصل و بعضا بیپایان منتقدین و نظریهپردازان سینما بدل کرده است به شکلی که بسیاری از فیلمهای این کارگردان به عنوان آثار مطرح سینمایی موضوع مقالات تاثیرگذار در تاریخ تئوری فیلم بوده است.
روایت فیلم سرگیجه المانهای کلاسیک فیلم نوار را یادآوری میکنند؛ یک کارآگاه که به دلیل حادثه دچار ترس از ارتفاع و سرگیجه شده مجبور است زودتر از موعد بازنشست شود. مردی او را به عنوان کارآگاه خصوصی استخدام میکند تا همسرش را که رفتاری عجیب از خود نشان میدهد، تعقیب کند. این خط داستانی به مرور پیچیدهتر و پرابهامتر میشود و برخلاف بسیاری از آثار هیچکاک که در پایان نوعی گرهگشایی ویژه مخاطب عام دارد، همچنان مرموز و شکافتهنشده پایان مییابد. شاید به همین دلیل سرگیجه همچنان پس از یکبار تماشا اسرارآمیز باقی میماند و تاثیر درونی خود بر مخاطب را حفظ میکند. حال و هوایی که بیشک سهم بسزایی در انتخاب این فیلم به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما داشته است.
فیلم، ماجرای اسکاتی فرگوسن (استیوارت)، پلیسی است که در جریان یک تعقیب و گریز به دلیل سرگیجه نمیتواند مأموریتش را درست انجام دهد و در نتیجه بازنشسته میشود. رفیقی قدیمی از او میخواهد مراقب همسرش مادلن «نوواک» باشد که اخیراً رفتارش عجیب و غریب شدهاست. اسکاتی وارد ماجرایی پررمزوراز میشود.
این فیلم بر اساس رمان فرانسوی از میان مردگان نوشته بوالو-نارسژاک ساخته شد.
هیچکاک فیلم سرگیجه را شخصیترین فیلم کارنامهاش خواندهاست. فیلمی که یکی از مضامین موردعلاقهٔ هیچکاک، یعنی عشق به مثابهٔ یک وسواس را بررسی میکرد. عشقی که زن و مرد را ویران میکند.