کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (انگلیسی: Captain America: Civil War) فیلمی ابرقهرمانی به کارگردانی برادران روسو و بر پایهٔ شخصیت کاپیتان آمریکا در کمیکهای مارول کامیکس است. این فیلم دنبالهٔ کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو (۲۰۱۱) و کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (۲۰۱۴) و سیزدهمین فیلم در دنیای سینمایی مارول میباشد. کریستوفر مارکوس و استیون مکفیلی فیلمنامهٔ فیلم را با استفاده از کمیک «جنگ داخلی» نگاشتهاند. کریس ایوانز، رابرت داونی جونیور، اسکارلت جوهانسون، سباستین استن، آنتونی مکی، امیلی ونکمپ، دان چیدل، جرمی رنر، چادویک بوزمن، پل بتانی، الیزابت اولسن، پل راد، فرانک گریلو، تام هالند، ویلیام هرت و دانیل برول در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. در کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، کاپیتان آمریکا و انتقامجویان به محافظت از دنیا ادامه میدهند، اما این تیم بعد از تصویب قانونی مبنی بر نظارت بر فعالیتهای ابرانسانها، به دو جبهه تقسیم شده و مقابل هم قرار میگیرند.
آمادهسازی این فیلم در اواخر ۲۰۱۳ توسط مارکوس و مکفیلی آغاز شد و اوایل سال ۲۰۱۴ برادران روسو به خاطر واکنشهای مثبت به سرباز زمستان برای ساخت این دنباله استخدام شدند. در اکتبر ۲۰۱۴، اعلام شد کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی عنوان این فیلم خواهد بود و رابرت داونی جونیور به بازیگران اضافه شد و در ماههای بعدی بازیگران دیگر فیلم اعلام شدند. فیلمبرداری این فیلم در آوریل ۲۰۱۵ در پاینوود استودیوز در شهرستان فایت، جورجیا آغاز شد و ادامهٔ کار فیلمبرداری در برلین، پورتوریکو و ایسلند انجام شد و در اوت ۲۰۱۵ در آلمان به پایان رسید.
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی ۶ مه ۲۰۱۶، در ایالات متحده به صورت سهبعدی و آیمکس اکران شد.
داستان
در سال۱۹۹۱، باکی بارنز که توسط هایدرا شستشوی مغزی شده، توسط هایدرا به یک عملیات اعزام میشود و از یک اتومبیل سرم ابرسرباز را میدزدد. در زمان حاضر، حدوداً یک سال پس از نابودی اولتران در کشور سوکویا به دست انتقامجویان، آنها به دنبال متوقف کردن راملو از دزدیدن یک سلاح بیوشیمایی از آزمایشگاهی در لاگوس هستند. راملو برای کشتن کاپیتان آمریکا خودش را منفجر میکند، اما واندا مکسیموف انفجار را کنترل کرده و آن را به آسمان میبرد که به ساختمان برخورد میکند و باعث کشته شدن چند فعال بشردوست واکاندایی میشود.
تادئوس راس، وزیر کشور ایالات متحده، به انتقامجویان اطلاع میدهد که سازمان ملل میخواهد «پیمان سوکوویا» را تصویب کند، که به معنی آن است که کمیتهای تشکیل میشود تا بر رفتار و کارهای انتقامجویان نظارت کند. انتقامجویان دو فرقه میشود: تونی استارک به خاطر ساخت اولتران و خرابیهای سوکویا نظارت را میپذیرد، در مقابل راجرز میگوید که به قدرت تصمیمگیری خودش بیشتر اعتماد دارد تا دولت. در کنفرانس وین که قرار است این پیمان تصویب شود، بمبگذاری میشود و تچاکا پادشاه واکاندا کشته میشود. تصاویر دوربینهای مداربسته نشان میدهد که بمبگذار بارنز است و تچالا فررزند پادشاه قسم میخورد که او را بکشد. شارون کارتر به راجرز اطلاع میدهد که دستگاههای اطلاعاتی به دنبال بارنز هستند. بارنز که دوست کودکی راجرز است. راجرز به دنبال او میرود تا پیدایش کند. او به همراه شاهین به بخارست میرود تا بارنز را نجات دهند؛ از طرفی تچالا هم برای کشتن بارنز به آن جا میرود، ولی در نهایت هر چهار نفر آنها دستگیر میشوند.
هلموت زیمو کنترلکنندهٔ سابق بارنز را پیدا میکند و او را میکشد و کتاب راهنمایش را میدزدد. خودش به جای روانپزشک به دیدن بارنز در سلولش میرود و کلمات مورد نظر را بر زبان میآورد تا بارنز مطیع وی شود. او از بارنز سؤالی میپرسد و سپس بارنز از محل بازداشتش فرار میکند. راجرز جلوی بارنز را میگیرد و او را فراری میدهد. وقتی حواس بارنز سر جایش میآید، او میگوید که زیمو بمبگذار وین بوده و این که محل پایگاهی از هایدرا را میخواسته که در آن چندین ابرسرباز مانند وی وجود دارند. راجرز و ویلسون، مکسیموف، کلینت بارتون و اسکات لنگ را به تیمشان اضافه میکنند تا جلوی زیمو را بگیرند. استارک هم تیمی متشکل از رومانوف، تچالا، جیمز رودز، ویژن و پیتر پارکر تشکیل میدهد تا جلوی راجرز را بگیرند. آنها در فرودگاه برلین با هم درگیر میشوند تا این که بالاخره رومانوف به راجرز و بارنز اجازه میدهد فرار کنند. بقیهٔ تیم راجرز دستگیر میشوند و رودز هم پس از برخورد ناخواستهٔ شلیک ویژن به او، نیمه فلج میشود. رومانوف هم تبعید میشود.
استارک متوجه میشود برای بارنز پاپوش دوخته شده بوده و مکان راجرز را از ویلسون میپرسد. استارک به مخفیگاه هایدرا در سیبری میرود و در آنجا با راجرز و بارنز مواجه میشود، بیخبر از آن که تچالا هم او را تعقیب میکرده. آنها متوجه میشوند بقیهٔ ابرسربازها توسط زیمو کشته شدهاند و زیمو به آنها فیلمی نشان میدهد که معلوم میشود بارنز والدین تونی استارک را در سال ۱۹۹۱ کشته. استارک از این که راجرز او را بیخبر از این موضوع گذاشته عصبانی میشود و با هر دوی آنها درگیر میشود. دست مکانیکی بارنز را جدا میکند؛ راجرز نیز زره استارک را مختل میکند، سپرش را زمین میگذارد و به همراه بارنز میگریزد. زیمو از این که با از هم پاشیدن انتقامجویان انتقام کشته شدن خانوادهاش در سوکویا را گرفته خیالش راحت شده، سعی میکند خودکشی کند ولی تچالا جلویش را میگیرد و او را دستگیر میکند.
بعد از این اتفاقات، استارک دستگاهی مکانیکی برای رودز میسازد تا بتواند راه برود و راجرز هم دوستانش را از زندان نجات میدهد. در سکانس میان تیتراژ، مشخص میشود که راجرز و بارنز به واکاندا رفتهاند و بارنز تا زمانی که درمانش پیدا شود به خواب مصنوعی میرود. در سکانس بعد از تیتراژ هم پیتر پارکر گجت جدیدی از استارک دریافت میکند.