آنی هال (به انگلیسی: Annie Hall) فیلمی رمانتیک و کمدی به کارگردانی وودی آلن و ساخته شده در سال ۱۹۷۷ است. فیلم در سال ۱۹۷۷ موفق به دریافت چهار جایزه اسکار از جمله «بهترین فیلم» شد. آلن فیلم نامه این فیلم را به همراه مارشال بریکمن نوشته است. این فیلم در گیشه نیز موفق بوده و یکی از بهترین آثار آلن به شمار میآید. دایان کیتون به خاطر بازی در این فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد. گفته میشود، آلن، فیلم نامه این فیلم را مشخصاً برای دایان کیتون نوشته که نام واقعی او دایان هال است. مارشال مکلوهان، فیلسوف و متفکر کانادایی، در صحنه کوتاهی از فیلم در نقش خودش بازی میکند.
بسیاری از فیلمپژوهان شیوه ارائه تضادها بین نیویورک و لس آنجلس، کلیشههای تفاوتهای بین جنسیتها، نحوه ارائه هویت یهودی، و عناصر روانکاوانه و مدرنیسم را از نقاط قوت این فیلم دانستهاند.
داستان فیلم
داستان فیلم مربوط به زندگی الوی سینگر (وودی آلن) است که یک بازیگر طنز و یک شومن است. الوی سینگر سعی دارد بفهمد چرا رابطه اش با دختری به نام آنی هال (دایان کیتن) که یک خواننده است یک سال قبل قطع شده است. سینگر در یک خانواده یهودی در نیویورک بزرگ شده است. او از طریق راب، دوست صمیمیاش با آنی هال در زمین تنیس آشنا میشود. این دو خیلی زود دلباخته همدیگر میشوند و با هم زندگی میکنند. اما مشکلات عصبی سینگر و مشکلات روابط جنسی بین آن دو باعث میشود آنی از این رابطه خارج شود و به لس آنجلس برود. در آن جا آنی وارد رابطهای با تونی لیسر (پل سایمون) تهیهکننده صفحات موسیقی اش میشود. سینگر به لس آنجلس میآید تا آنی را متقاعد کند رابطهشان را دوباره از سر گیرند، اما موفق نمیشود. در صحنه آخر، سینگر و آنی در کافهای در نیویورک ملاقات دوستانهای دارند، در حالی که هرکدام وارد رابطه جدیدی شدهاند.
در سکانس آغازین فیلم، الوی سینگر به معرفی خود و دیدگاهش نسبت به زندگی میپردازد، که به نوعی بازگو کننده نظرات وودی آلن است؛ او میگوید: «زندگی پر از درد و رنج و سختیه، تازه با همه اینا زمانی هم که بهت میدن خیلی کمه».
قسمتی از متن فیلم
“دیگر دیر شده بود، و هر دویمان مجبور بودیم برویم، ولی دیدن دوباره آنی بسیار عالی بود. فهمیدم که او چه آدم فوقالعادهای است و صرف آشنایی با او چقدر لذتبخش میتواند باشد و … یاد یک جوک قدیمی افتادم: «فردی پیش یک روانپزشک میرود و بهش میگوید: دکتر برادرم خل شده؛ فکر میکند که یک مرغ است.» دکتر میگوید خوب چرا برای درمان نمیآوریش؟ و طرف میگوید: “میخواستم؛ اما به تخممرغهایش نیاز دارم!”. خب، گمان میکنم این کاملاً همان احساسی است که من الآن در مورد روابط [زن و مرد] دارم؛ میدانی… [روابط] خیلی غیرمنطقی، احمقانه و پوچ و … هستند ولی، اِ…، من حدس میزنم داخل رابطهها میمانیم چون، اکثر ما … به تخممرغهایش نیاز داریم. “
جوایز
اسکار
بهترین فیلم
بهترین کارگردانی
بهترین بازیگر نقش اول زن
بهترین فیلمنامه غیراقتباسی
گلدن گلوب
بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی
بفتا
بهترین فیلم
بهترین کارگردانی
بهترین بازیگر زن
بهترین تدوین فیلم
بهترین فیلمنامه