پردهٔ آخر نام فیلمی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی واروژ کریممسیحی و آهنگسازی بابک بیات است که در سال ۱۳۶۹ ساخته شده و بازیگرانی همچون فریماه فرجامی، سعید پورصمیمی، داریوش ارجمند، نیکو خردمند و ماهایا پطروسیان در آن بازی کردهاند. این فیلم در نهمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم فجر در چندین رشته نامزد دریافت جایزه بوده و در نهایت، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین صدابرداری، بهترین فیلمبرداری، بهترین چهرهپردازی، بهترین صحنهآرایی، بهترین بازیگر نقش دوم زن، بهترین بازیگر نقش دوم مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن را به خود اختصاص داده است.
خلاصه داستان
با مرگِ «حساممیرزا رفیعالملک»، میراث خاندان رفیعالملک به همسرش «فروغالزمان» میرسد؛ اما خواهر و برادرِ حساممیرزا، «تاجالملوک» و «کامران میرزا»، که تنها بازماندگان این خاندان هستند از این موضوع خشنود نیستند؛ بنابراین با طرح نقشهای، سعی در تصاحب مجدد میراث خانوادگی دارند. نقشهٔ توطئه این است که با اجرای نمایشی که «کامران میرزا» نوشته، ثابت کنند «فروغ الزمان» مجنون است و احتمالاً بعداً او را از سر راه بردارند.
«کامران میرزا» برای این منظور، یک گروه نمایشی دوره گرد به نام «جامی» را به خانه میآورد و نقشهٔ خود را در قالب پردههای نمایش آنان (که از نیت اصلی این خواهر و برادر بیخبرند) به پیش میبرد. «فروغالزمان» که یا در شهرستان ساکن بوده (بنا بر گفتهٔ تاج الملوک) یا ساکن خارج از کشور بودهاست (بنا بر گفتهٔ خودش)، بیخبر از همه جا وارد خانه میشود و از همان ابتدایِ نمایش، به او وانمود میکنند که شوهرش را کشتهاند. «فروغ الزمان» دچار ترس و بحران روحی گشته و فرار میکند و از شهربانی کمک میخواهد و «بازرس رکنی» و مأمورانش بدین ترتیب، وارد بازی میشوند. در بازرسیهای اولیه، مدرکی بدست نمیآید و «تاج الملوک» بطور ضمنی به «بازرس رُکنی» میفهماند که فروغ دچار پریشانی روانی است. با رفتنِ «بازرس رُکنی» و مأمورانش مجدداً بازیها ادامه مییابد و فروغ که ندانسته خود یکی از بازیگران اصلی این نمایش است، هر بار فریب میخورد و کارش به بیماری میکشد.
در ادامه نمایش او را در موقعیتی قرار میدهند که دست به قتل بزند و طبیعتاً پای «بازرس رُکنی» و همکارانش دوباره به میان کشیده میشود. «بازرس رُکنی» که اینبار به ماجرا مشکوک شده، دستور پیگیری و تحقیق میدهد، ولی بازیها همچنان ادامه مییابد. فروغ که متوجه شده جانش در خطر است، قصد گریز میکند اما راهش بسته است. او کمکم «واقعاً» دچار پریشانی روانی میشود. «تاج الملوک» که گردانندهٔ اصلیِ ماجراست، موقعیت را برای از میان برداشتن فروغ مناسب مییابد، اما گروه بازیگران که به نیت اصلی او پی بردهاند از ادامه کار منصرف شده و خانه را ترک میکنند. «کامران میرزا» هم که دلباخته فروغ شده، حاضر به قتل او نمیشود و در مقابل خواهرش میایستد. از سوی دیگر بازرس رکنی که در جریان تحقیقاتش متوجهٔ اصلِ ماجرا شده است، فروغ را در جریان همهٔ قضایا قرار میدهد و همچنین بازیگران را به خانه باز میگرداند و آنها را وادار به ادامهٔ نمایش میکند؛ زیرا میخواهد خواهر و برادر فریبکار را به شیوهٔ خود، به دام اندازد. نمایش ادامه مییابد و در «پردهٔ آخر» که کارگردانیش را خودِ بازرس بر عهده گرفتهاست، دسیسهٔ خواهر و برادر رو میشود. در خاتمه، «تاجالملوک» دچار جنون میگردد و «فروغالزمان» که اینک به آرامش دست یافتهاست؛ قصد دارد پس از مدتی، خانه را وقف بیمارستانی برای سالمندان و مستمندان نماید.
جوایز
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن؛ فریماه فرجامی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن؛ نیکو خردمند؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد؛ سعید پورصمیمی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی؛ واروژ کریممسیحی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری؛ اصغر رفیعیجم؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین گریم؛ مسعود ولدبیگی و مژده شمسایی؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری؛ پرویز آبنار و حسین غفاری؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس؛ «حسن فارسی»؛ نهمین جشنوارهٔ فیلم فجر - ۱۳۶۹