نقد و بررسی فیلم مایک جادویی دو ایکس لارج

  • 0 دیدگاه
  • 982 بازدید
نقد و بررسی فیلم مایک جادویی دو ایکس لارج

درباره منتقد

  • نام: جیمز براردینلی
  • سن: 57 ساله
  • بیوگرافی :

    جیمز براردینلی (متولد ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۷) نویسنده و منتقد فیلم آمریکایی است.وی در نیوجرسی آمریکا متولد شد و پس از طی کردن دوران کودکی به چری هال و پس از آن به پیسکاتاوی نقل مکان کرد. وی از دانشگاه پنسیلوانیا مدرک کارشناسی ارشد برق را اخذ نمود و برای سالیان سال در این حوزه مشغول به کار شد. وی همسر خو...

    ادامه بیوگرافی همه نقدها

نقد و بررسی فیلم مایک جادویی دو ایکس لارج (نقد ژورنالیستی)

نقد و بررسی فیلم مایک جادویی دو ایکس لارج

Magic Mike XXL (مایک جادویی دو ایکس لارج)

فهمیدن این که چرا «مایک جادویی»(Magic Mike) اصلی فیلم موفقی بود ساده است: داستان نه خیلی سخیف و نه خیلی جدی یک استریپر جوان که با تعداد زیادی مرد جوان خوش تیپ، سکانس‌های رقص پرانرژی، بازی‌های استند اوت چانینگ تاتوم، یک متیو مک کاناهی دیوانه و یک پایان راضی کننده آذین شده بود. متأسفانه، موفقیت این فیلم در گیشه باعث شد ساخت که این دنباله زاید الزامی شود. مشکلی که برای فیلم سازها به وجود آمد روشن است- «مایک جادویی» فیلم مستقلی بود که بدون ایجاد انتظار برای تماشای فصل دومش ساخته شده بود ولی فیلمسازها نتوانستند این موضوع را هضم کنند. بسیاری از مؤلفه‌هایی که باعث لذت‌بخش بودن فیلم اول شده بودند در قسمت دوم غایب هستند.

این فیلم از اتفاقات مصنوعی برای توضیح غیبت سه شخصیت کلیدی فیلم اول در این فیلم (از جمله شخصیت دالاس مک کاناهی) و این که چرا تاتوم در نقش مایک جادویی دوباره به برگشتن به سبک زندگی استریپری علاقمند شده است استفاده می‌کند. 5 شاه باقیمانده تامپا- بیگ دیک ریچی (جو ماناگانیلو)، تارزان (کوین نش)، کن (مت بومر)، تیتو (آدام رودریگز) و توبیاس (گابریل اگلزیاس)- می‌خواهند به مایرتل بیچ بروند تا آخرین نمایش خود را اجرا کنند. مایک که از زندگی‌اش به عنوان یک کابینت ساز خسته شده تصمیم می‌گیرد با آن‌ها همراه شود. «مایک جادویی دو ایکس لارج»( Magic Mike XXL) به صورت یک سفر جاده ای با توقف‌های زیاد در مسیر برای انجام کار استریپری طراحی شده است. ضرباهنگ فیلم بادکرده و متورم است، موسیقی ضعیف است و رقص‌ها فاقد انرژی (و عریانی) هستند.

به نظر من تنها چیزی که اجازه نداده «مایک جادویی دو ایکس لارج» شبیه «مایک جادویی» شود هدایت آن به جهتی کاملاً متفاوت بوده است. متأسفانه فیلم سازها با انجام این کار باعث شده‌اند که فیلم پا در مسیر نادرستی بگذارد. فیلم از مسیر دور می‌شود و به چاله می‌افتد. با حذف رابطه خواهر و برادری آدام (الکس پتیفر) و بروک (کُدی هورن) به همراه دالاس از فیلمنامه، شخصیت‌هایی که وجود مایک را تعریف و غنی می‌کردند حذف شده‌اند. تلاش برای استفاده از تازه واردهایی مانند جیدا پینکت اسمیت (به عنوان یک آتش پاره مسن) و امبر هرد (به عنوان یک ل*زبین اهل لاس زدن) برای پر کردن این شکاف موفق نبوده است.

این فیلم در وهله اول دارای دو مؤلفه است: دیالوگ و بازی. در مورد اول، دیالوگ‌ها اغلب طولانی، متظاهرانه و خسته کننده هستند. تقریباً هنگام تماشای گفتگوی طولانی سکانس ساحل بین تاتوم و هرد که در آن خوش و بش مثلاً جالب آن‌ها خسته کننده می‌شود، رشته کلام را از دست دادم. این قرار بوده است که یک رابطه غیرجنسی بین آن دو ایجاد کند، اما نتوانسته این کار را به درستی انجام دهد. در رابطه با اظهار نظر درباره سکانس‌های رقص و استریپینگ (لخت شدن) هر کسی نظر خود را دارد. به غیر از یک نمای بسیار بسیار کوتاه از یک باسن که در ابتدای فیلم دیده می‌شود، دیگر هیچ عریانی دیگری در فیلم وجود ندارد. آنهایی که برای تماشای بدن لخت جوانان خوش تیپ آمده‌اند چیز جز سینه های لخت مردانه و شورت‌های اسلیپ چیز دیگری عایدشان نمی‌شود. با این حال، در تلاش برای اجتناب از تکرار صحنه های سخیف اما سرگرم کننده «مایک جادویی»، نسخه دو ایکس لارج ترجیح داده که بازی‌ها «هنری» باشند. در نتیجه: رقص آرایی چالشی‌تر شده، اما تماشایش لذت کمتری دارد.

البته این بحث اینجا مطرح می‌شود که تاکنون فیلم‌های زیادی برای رفع نیاز و عطش جنسی مردان ساخته شده است، و زن‌ها هم مستحق داشتن این شانس هستند. اما مشکل این است که بیشتر فیلم‌های ساخته شده با تاکید بر زنان نیمه عریان فیلم‌های خوبی نیستند (مثال ۱: دختران نمایش/showgirls). ممکن است جنسیت در «دو ایکس لارج» متفاوت باشد، اما فیلم بیننده ها را به تماشای شکم‌های شش تکه، و باسن‌های عضلانی دعوت می‌کند اما برای آن‌هایی که خواستار تماشای چیزی فراتر از این‌ها هستند چیزی ندارد.

بعد از «مایک جادویی»، استیون سودربرگ بازنشسته شد. بنابراین، دستیار اول کارگردان اصلی، گریگوری جیکوبز، به عنوان کارگردان نسخه دوم انتخاب شد. جالب این که سودربرگ در پروژه باقی ماند و سه سمت را بر عهده گرفت: تهیه کننده اجرایی، فیلمبردار و تدوین گر. لذا عجیب نیست که عنوان کارگردان غیررسمی این فیلم را نیز به او بدهیم. با یا بدون مشارکت سودربرگ، این فیلم نمی‌توانست بر معضل اصلی نبود فضا برای ساخت یک دنباله قوی غلبه کند.

پایان فیلم ناامید کننده است. مثل این می‌ماند که یک آب نبات چوبی را با ولع تمام مک بزنی و بعد ببینی که وسطش خالی است. «مایک جادویی» در اوج در یک سکانس کلوب استریپ به پایان می‌رسد که حتی مردان دگرجنس گرا روی صندلی را به وجود می‌آورد. اما در این فیلم خبری از چنین چیزی نیست. آخرین نمایش مایک به نوعی هنری است اما چندان به مذاق عموم خوش نمی‌آید. باعث می‌شود. و در نهایت این پرسش مطرح می‌شود که xxl چرا باید xxs می‌شده است.

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان