نقد و بررسی فیلم مرد نوامبر (متولد ماه مردگان)

  • 0 دیدگاه
  • 923 بازدید
نقد و بررسی فیلم مرد نوامبر (متولد ماه مردگان)

درباره منتقد

  • نام: جیمز براردینلی
  • سن: 57 ساله
  • بیوگرافی :

    جیمز براردینلی (متولد ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۷) نویسنده و منتقد فیلم آمریکایی است.وی در نیوجرسی آمریکا متولد شد و پس از طی کردن دوران کودکی به چری هال و پس از آن به پیسکاتاوی نقل مکان کرد. وی از دانشگاه پنسیلوانیا مدرک کارشناسی ارشد برق را اخذ نمود و برای سالیان سال در این حوزه مشغول به کار شد. وی همسر خو...

    ادامه بیوگرافی همه نقدها

نقد و بررسی فیلم مرد نوامبر (متولد ماه مردگان) (نقد ژورنالیستی)

نقد و بررسی فیلم مرد نوامبر (متولد ماه مردگان)

نقد و بررسی فیلم مرد نوامبر (The November Man)

خلاصه داستان:

فيلم با نمايش پيش درآمدي در سال ۲۰۰۸ آغاز مي شود. کهنه جاسوس سابق دِوِرو مشغول آموزش ترفندهاي اين حرفه به شاگرد کله شقش، ديويد مِيسون ، است. در طول اين ماموريت، مِيسون مرتکب اشتباهي مي شود و به دليل نافرماني از يک دستور مستقيم، يک کودک کشته مي شود. 

«مرد ماه نوامبر/ The November Man”» شبيه تمام آن تريلرهاي جاسوسي درجه دومي است که تاکنون روي پرده نقره اي سينما نمايش داده شده اند. «مرد ماه نوامبر» با روايت شلخته اي که مي توان آن را با نسخه رقيق شده آثار رابرت لادلوم،لِن ديتِن و جان لوکاره اشتباه گرفت روايتگر ماجراي جاسوسي است که دوران خدمتش به پايان رسيده و در جريان آخرين ماموريتش براي افشاي هويت مغز متفکر يک خرابکاري درگير توطئه هايي مي شود. فيلمنامه اين اثر، کار مشترک مايکل فينچ و کارل گاجداسِک است که بر اساس رمان «هيچ جاسوسي وجود ندارد» بيل گرانجِر تنظيم شده است. در فيلمنامه تمام کليشه هاي جاسوسي قابل تصور در قالبي از صحنه هاي تيراندازي، مبارزه و تعقيب و گريز با يکديگر مخلوط شده اند.

تنها دليل [موجه] براي ديدن «مرد ماه نوامبر» بازي پيرس بِرازنان است. اين بازيگر بعد از به سر آمدن دوران بازي اش در نقش مامور ۰۰۷ فيلم هاي جيمز باند در تلاش است تا نقش مناسبي براي خود پيدا کند؛ در اين فيلم بِرازنان ما را به تماشاي نسخه اي از آنچه باند ممکن است بعد از بازنشستگي انجام دهد، دعوت مي کند. اين اولين باري نيست که يک بازيگر چنين مي کند. شون کانري هم نسخه دوران پيري مشهور ترين شخصيت خود را بازي کرده است- يک بار در نقش مامور يان فِلِمينگ در «ديگر هرگز نگو هرگز / Never Say Never Again» و يک بار هم در نقش مشابهي در فيلم «صخره / The Rock». در «مرد ماه نوامبر» بِرازنان با اسم پيتر دِوِرو بازي مي کند و کارفرمايش CIA است منتها هر بار با سرعت تفنگش را در مي آورد و شروع به تيراندازي مي کند، تقريباً انتظار داريم که موسيقي متن معروف مانتی نورمن[۱] را بشنويم.

فيلم با نمايش پيش درآمدي در سال ۲۰۰۸ آغاز مي شود. کهنه جاسوس سابق دِوِرو مشغول آموزش ترفندهاي اين حرفه به شاگرد کله شقش، ديويد مِيسون (با بازي لوک بِراسی)، است. در طول اين ماموريت، مِيسون مرتکب اشتباهي مي شود و به دليل نافرماني از يک دستور مستقيم، يک کودک کشته مي شود. دِوِرو که از اين اتفاق حسابي آشفته حال مي شود و نمي تواند فکر پسرک را از ذهن بيرون کند، تصميم به بازنشستگي مي گيرد. او به جايي دورافتاده مي رود تا بتواند نقش يک پدر تنها را براي فرزندش ايفا کند.

در اين اثنا مِيسون به يک مامور ارشد تبديل مي شود و به خوبي جاي خالي دِوِرو را پر مي کند.

بعد فيلم به ۵ سال بعد فلش فوروارد مي خورد. توسط يک مشاور قديمي به نام هانلي (با بازي بيل اِسمايتِراويچ) پاي دِوِرو به زور به ماجرايي باز مي شود و از او خواسته مي شود تا از يک مخبر روس که اطلاعات ارزشمندي درباره رئيس جمهور بعدي روسيه آرکادی فیدیروف (با بازي لازار ريستوفسکی) در اختيار دارد محافظت کند. اوضاع بر وفق مراد دِوِرو پيش نمي رود، شايد چون تمام اين ها توطئه هايي از جانب يک جاسوس دو جانبه در CIA هستند (اتفاقي که هميشه در فيلم هاي اينچنيني روي مي دهد) و اين مخبر (که اتفاقاً مادر بچه دِوِرو هم از آب در مي آيد) به ضرب گلوله کشته مي شود. دِوِرو به خاطر اين افتضاح شماتت مي شود و CIA درصدد حذف وي بر مي آيد. حال دِوِرو با انگيزه انتقام جويي شخصي شروع به بررسي گذشته فیدیروف مي کند. او در جريان اين جستجو، آليس فورنيه (با بازي اُلگا کوريلِنکو)، يک مددکار اجتماعي، را مي يابد که در گذشته به روسپي کم سن و سالي که فیدیروف با او در ارتباط بوده، کمک کرده است. ضمن اين که دِوِرو به باز کردن گره اين توطئه نزديک مي شود، به مِيسون ماموريت داده مي شود تا کار استاد سابق خود را تمام کند.

مشکل «مرد ماه نوامبر» مشکل سبک فيلمبرداري آن نيست. کارگردان راجِر دونالدسون (که قبلاً با برازنان در «قله دانته / Dante’s Peak» همکاري کرده و همچنين فيلم هاي «دزدي از بانک / The Bank Job» و «سيزده روز/ Thirteen Days» را کارگرداني کرده است) صحنه هاي اکشن را به صورت واضح و کوتاه گرفته است. اين که شخصيت ها بعد از تحمل اين همه درد و عذاب هنوز هم مي توانند روي پاهاي خود بايستند مضحک است، البته اين احتمال وجود دارد که اين فيلم دنيايي را به تصوير مي کشد که در آن اسکلت انسان ها از تيتانيوم ساخته شده است. متاسفانه به جاي صحنه هاي نبرد ماهرانه از اين جور صحنه ها زياد در اين فيلم ديده مي شوند و اينجا است که «مرد ماه نوامبر» دچار افت مي شود. فيلمنامه در بهترين حالت سياه مشقي بيش نيست. شخصيت ها ناقص هستند. ماجراي عشقي بين دِوِرو و آليس فاقد فضا و زمان کافي براي شکوفا شدن است. در يک کلام، «مرد ماه نوامبر» بيشتر يک کلي گويي ناقص از يک فيلم جاسوسي ژنريک است تا يک اثر کامل با جزئيات فراوان.

حضور بِرازنان چشمگير است و او با گروهي از بازيگران شخصيتِ توانا که به سختي مي توانند [در اين فيلم] عرضه اندام کنند احاطه شده است. چيز افتضاحي در مورد «مرد ماه نوامبر» وجود ندارد، اما در عين حال چيز چشمگير و درستي هم در آن نيست. اين فيلم در واقع اثري غيرضروري و اشتقاقي تلقي مي شود.


برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان