نقد و بررسی فیلم 2014 - Predestination (تقدیر)

  • 0 دیدگاه
  • 976 بازدید
نقد و بررسی فیلم   2014 - Predestination (تقدیر)

درباره منتقد

  • نام: جیمز براردینلی
  • سن: 57 ساله
  • بیوگرافی :

    جیمز براردینلی (متولد ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۷) نویسنده و منتقد فیلم آمریکایی است.وی در نیوجرسی آمریکا متولد شد و پس از طی کردن دوران کودکی به چری هال و پس از آن به پیسکاتاوی نقل مکان کرد. وی از دانشگاه پنسیلوانیا مدرک کارشناسی ارشد برق را اخذ نمود و برای سالیان سال در این حوزه مشغول به کار شد. وی همسر خو...

    ادامه بیوگرافی همه نقدها

نقد و بررسی فیلم 2014 - Predestination (تقدیر) (نقد استراتژیکی)

نقد و بررسی فیلم   2014 - Predestination (تقدیر)

منتقد: جیمز براردینلی – امتیاز ۷.۵ از ۱۰ (۳ از ۴)


«تقدیر/Predestination» مصداقی از فیلم‌های معروف به «زیر و رو کن» است. به عنوان یک فیلم علمی تخیلی کم بودجه، «تقدیر» خیلی خوب انتظارات مخاطبش در خصوص دامنه توجه و سطح تمرکز را برآورده می‌کند. این که فیلمنامه منطقی و قابل قبول است یا مثل پنیرهای سوئیسی پر از چاله و چوله است به درک بیننده از سفر در زمان و حلقههای علّیت بستگی دارد. روایت داستان کاملاً به یک پارادوکس پیچیده و لذت فرد از تماشای «تقدیر» به حل این معما قبل از این که کارگردان عمداً پرده از آنچه در حال رخ دادن است بردارد- اتفاقی که در یک یا دو دقیقه آخر می‌افتد- بستگی دارد.

«تقدیر» برای جماعت اندیشمند در قالب علمی تخیلی تعریف می شود. تقدیر را نه می‌توان فیلمی اکشن محور قلمداد کرد و نباید آن را با یک کار بلاک باستر اشتباهی گرفت. خط داستانی فیلم حول شخصیت‌ها شکل گرفته و به تدریج باز می‌شود. فیلم فاقد سکانس‌های جلوههای ویژه عظیم است. «تقدیر» فیلم ایدهها است؛ فرقی هم نمی‌کند که این قضیه را قبول داشته باشید یا نه. «تقدیر» برای آن‌هایی که تصمیم گرفته‌اند با برادران اسپیریگ (که قبلاً فیلم خون آشامی «روزشکن ها/DayBreakers» را ساخته‌اند) به سواری بروند صحنههای هیجان انگیز متعددی را رقم می‌زند که هر کدام در چارچوب کلی داستان خیلی خوب و منطقی از آب در آمده‌اند.

برادران اسپیریگ از داستان کوتاه رابرت هینلین (۱۹۵۹) به عنوان پایه فیلمنامه «تقدیر» استفاده کرده‌اند. فیلم مؤمنانه از جنبههای سفر در زمان استفاده می‌کند، بنابراین نمی‌توان گیرایی این جنبه ها را به پای فیلم‌سازها نوشت. با افزودن المان کارآگاهی مربوط به تروریستی که در زمان سفر می کند و به «فیزل بُمبر» معروف است به داستان اصلی، آن را طولانی‌تر کرده‌اند. به دلیل این که «تقدیر» به شدت به داستان هینلین به نام «همه شما زامبی‌‌ها» وفادار است، چشم انداز دیگری از جهان در نیمه دوم قرن بیستم ترسیم می شود. از نظر هینلینی که داستان را در سال ۱۹۵۹ ‌نوشته دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی به مراتب پیشرفته تر از آنچه واقعاً بوده‌اند به نظر می‌رسیدند. برادران اسپیریگ تصمیم گرفته‌اند که تاریخ‌ها را تغییر ندهند تا ما با نسخه داستانی شده ای از اواخر قرن بیستم مواجه شویم.

صحبت درباره داستان بدون لو دادن نکات مهم آن خیلی سخت است. لذا به این بسنده می‌کنم که قهرمان بدون نام داستان، با بازی اتان هاوک، مأمور ویژه جایی به نام «هیئت موقتی» است. وظیفه او سفر در زمان با استفاده از ماشین زمانی است که ما را به یاد کیس ویولن می‌اندازد. او برای انجام مأموریت‌هایش به سال‌های مختلفی ۱۹۴۵، ۱۹۶۳-۶۴، ۱۹۷۰ و ۱۹۷۵ سفر می‌کند تا بتواند ردپای تروریستی خطرناک و فراری را بگیرد. او در این مسیر، که اغلب به شکل یک متصدی بار ظاهر می‌شود، با فردی (با بازی سارا اسنوک) مواجه می‌شود که داستان بسیار جالبی دارد.

عنوان «فیلم تقدیر» با درونمایه مرکزی فیلم عجین است. مفهوم آزادی اراده برای افرادی که خود را در زمان محدود می‌کنند اغلب محلی از اعراب ندارد. اما برای فردی که خارج از مرزهای زمانی زندگی می‌کند، دغدغه های تغییر آینده قابل اغماض نیستند. اما به واقع زمان مؤلفه ای سیال است یا ایستا؟ آیا اتفاقات، از قبل تعیین شده‌اند و قابل تغییر نیستند؟ آیا تمام لحظات گیتی از قبل مقدر شده‌اند؟ این‌ها پرسش‌های اساسی هستند که مطرح می‌شوند اما لزوماً فیلمنامه برادران اسپیریگ پاسخی به آن‌ها نمی‌دهد. آن‌ها نمی‌توانند این موضوع را در حد فهم دستهای از مخاطبان پایین بیاورند.

اتان هاوک مثل همیشه نقش محدودش را، که بیشتر به قدرت آن اهمیت می‌دهد تا به اجرایش، به خوبی ایفا می‌کند. در فیلم صحنه‌هایی وجود دارند که هاوک به نقش مکمل داستان سارا اسنوک تبدیل می‌شود. در واقع، به دلیل دامنه مورد نیاز شخصیت اسنوک، او باید برتر و غالب باشد. سابقه کاری اسنوک ترکیبی از فیلم‌های سینمایی و کارهای تلویزیونی است اما هیچ یک از کارهای قبلی او تا این حد پرزحمت نبوده است. اسنوک مسیر زیادی را برای افزودن المان انسانی به آنچه ممکن بود – در غیر این صورت- داستانی سرد و حساب شده باشد طی می‌کند.

متأسفانه باید بگویم که فیلم برای جلب مخاطب عام بیش از حد پیچیده و هوشمندانه است. این فیلم می‌تواند مورد علاقه قشر متفکر جامعه قرار بگیرد. اگر «تقدیر» مشکلی داشته باشد، آن مشکل مربوط به مدت زمانش است؛ تا نیم ساعت دیگر را می‌شد به این کار اضافه کرد. تخصیص تنها یک ساعت و نیم به این فیلم، «تقدیر» را به اثری بی بنیه تبدیل کرده است. با این حال، علیرغم این اشکالات، «تقدیر» هرچه نباشد اما جاه‌طلبانه است. از فرصت‌ها به خوبی استفاده می‌کند و در آخر مخاطب حواس جمع را خوشحال می‌کند. فیلم‌های علمی تخیلی اغلب با درونمایه فضا سر و کار دارند. [اما] فیلم‌هایی مانند «تقدیر» که به موضوعات دیگر ربط دارند اغلب به حاشیه رانده می‌شوند. از منظر فروش، «تقدیر» نیز از معضل فوق رنج خواهد برد. اما برای افرادی که قدر این نوع داستان گویی را می‌دانند، اطلاع از وجود این فیلم دلیل کافی برای تماشایش است.





برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان