جفرسون فینیس دیویس (به انگلیسی: Jefferson Finis Davis) همچنین معروف به جف دیویس Jeff Davis؛ (زادهٔ ۳ ژوئن ۱۸۰۸ - درگذشته ۶ دسامبر ۱۸۸۹) سیاستمدار آمریکایی و رئیسجمهور ایالات موتلفه آمریکا در طول جنگ داخلی آمریکا بود.
دیویس دانشآموخته آکادمی نظامی معتبر وستپوینت بود و تاریخدانان پیشینه نظامی او را درخشان توصیف میکنند. دیویس در مقام سرهنگ در جنگ آمریکا و مکزیک یک هنگ داوطلب را رهبری میکرد. جفرسون دیویس همچنین در کابینه دموکرات فرانکلین پیرس - چهاردهمین رئیسجمهوری ایالت متحده - وزیر جنگ شد. چه پیش و چه پس از دوران زمامداری پیرس، دیویس به عنوان سناتور، ایالت میسیسیپی را در مجلس سنا نمایندگی میکرد. دیویس در دوران سناتوری با جدایی ایالات جنوبی مخالفت میورزید، اما بر این بود که جدایی، بنابر قانون اساسی ایالات متحده آمریکا حق بی چون و چرای ایالات است.
جفرسون دیویس در ۹ فوریه ۱۸۶۱ به دنبال رویدادهایی که پس از به کرسی نشستن آبراهام لینکلن رخ داد و به همراهی ایالت متبوعش - که از ایالات متحده جدا شده بود - از مقام سناتوری استعفاء داد و به میسیسیپی بازگشت و تقریباً بلافاصله به عنوان رئیسجمهور موقت ایالات موتلفه آمریکا برگزیده شد، مقامی که در نوامبر همان سال و به اتفاق آرا، به مدت ۶ سال تمدید شد.[۵] او در طول مدت ریاستش تلاش کرد با بکارگیری طرحهای نظامی مؤثر در برابر نیروهای شمالی، که به مراتب پرشمارتر، پرتوانتر و بهسامانتر بودند ایستادگی کند. اما کوششهای دیپلماتیک وی نتوانست برای ایالات موتلفه مشروعیت بینالمللی به ارمغان بیاورد و هیچ کشور بیگانهای هیچگاه بهطور رسمی و علنی ایالات موتلفه را به رسمیت نشناخت. سیاستهای اقتصادی دیویس در مجموع ضعیف بود و نتوانست اقتصاد رو به افول ایالات موتلفه را درمانی باشد و دیویس تنها راهکار را چاپ اسکناس بیشتر و بیشتر میدید تا از پس هزینههای جنگ با شمال برآید. مورخان دیویس را به سبب ضعف نسبی عملکرد وی در در قیاس با لینکلن نکوهش کردهاند و از جمله انتقادات آنان این بود که وی از لینکلن خودکامهتر عمل میکرد، به اندازه همتای شمالیاش از پشتیبانی مردمی برخوردار نبود و پشتیبانی هیچ حزب رسمی را نداشت چون ایالات موتلفه دارای هیچ حزب سیاسی نبود.
بل وایلی، یکی از همین مورخان، باور دارد که دمدمیمزاج بودن دیویس به عنوان بلندپایهترین مقام ایالات موتلفه، وی را به مانعی برای بهبودی اوضاع ایالات جنوبی تبدیل کرده بود. توجه بیش از حد دیویس به جزئیات، اکراهش در واگذاری مسئولیت به دیگران، ناتوانیاش در کنار آمدن با مخالفانش، اختلاف با فرمانداران ایالات زیر فرماش و سرانجام توجه بیش از اندازه به امور نظامی در قیاس با مسائل سیاسی از جمله دیگر موانعی بودند که در ناکامی او و دولت ایالات موتلفه نقش داشتند.
شمالیها دیویس را به اتهام خیانت در ۱۰ ماه مه سال ۱۸۶۵ دستگیر کردند اما او را هیچگاه در دادگاه محاکمه نکردند. همچنین او از آن پس از بر دوش گرفتن هرگونه مسئولیت دولتی محروم شد، هرچند کنگره آمریکا این اتهامات و محدودیتها را در سال ۱۹۷۸، یعنی ۸۹ سال پس از مرگش لغو کرد. اگر چه دیویس حتی پس از جنگ میان مردم ایالات جنوبی به نسبت محبوب بود، ولی محبوبیتش در مقایسه با ژنرال رابرت ای. لی، قهرمان جنوبیهابه مراتب کمتر بود. البته جنوبیها روی هم رفته، شهامت وی به خاطر ایستادگی در برابر شمال، استقلال عمل او، مخالفت آشکارش با روند بازسازی و درستی و حسن نیت او در دفاع از حقوق ایالات جنوبی را میستودند. علاوه بر اینها، محبوبیت دیویس به تدریج افزایش یافت و رفته رفته به قهرمان جنگ داخلی از جانب جنوبیها تبدیل شد و باورها و گذشته اش به جزئی از آنچه جنوبی جدید خوانده میشود بدل گشت. جفرسون دیویس تا آخر زندگی بر این باور ماند که ائتلاف شمال آغازگر جنگ بودهاست و ایالتهای جنوبی در دفاع از حقوق بی چون و چرای خود کاملاً بر سبیل حق بودهاند و از این راه به پساجنوبیها -یعنی جنوبیهایی که پس از جنگ هنوز خواهان، به زعم خودشان، بازپسگیری حقوق از دست رفتهشان در طول جنگ بودند- نیرو و انگیزه میبخشید. دیویس در دهه پایانی زندگی اش دیدگاه خود را تعدیل کرد و با فضای تازه آن زمان در جنوب همدلی نشان میداد، فضایی که سازش گرایانه بود و اعتقاد داشت جنوبیها میبایست برای حفظ اتحاد و رعایت مصلحت ایالات متحده آمریکا به شمال وفادار میماندند.