اتو فون بیسمارک

نویسنده | 83 ساله(فوت شده)
  • اشتراک
  • 0 دیدگاه
  • 145 بازدید

درباره هنرمند

بیوگرافی

اتو ادوارد لئوپولد فون بیسمارک (به آلمانی: Otto Eduard Leopold von Bismarck) (۱ آوریل ۱۸۱۵ – ۳۰ ژوئیه ۱۸۹۸)، زمام‌دار بزرگ دولت پروس، دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم در تاریخ آلمان بود. وی به «صدر اعظم آهنین» معروف بود.


زندگی‌نامه

بیسمارک در ۱ آوریل ۱۸۱۵ در شونهاوزن متوّلد شد. در گوتینگن به تحصیل حقوق پرداخت و پس از اینکه مدتی به عنوان دیپلمات در سن پترزبورگ و در پاریس مشغول بود، در سال ۱۸۶۲ از سوی ویلهلم اول صدراعظم و وزیر امور خارجه پروس برگزیده شد. ویلهلم درنظر داشت ارتش پروس را گسترش دهد و این امر با مخالفت مجلس ایالتی (رایشتاگ) روبرو بود و بیسمارک تنها کسی بود که می‌توانست از عهده مقابله با رایشتاگ بر بیاید.


وحدت آلمان

در سال ۱۸۶۴ بیسمارک با اتریش متحد شد و در جنگ آلمان-دانمارک ایالت اشلسویگ-هولشتاین را متصرف شد. دو سال بعد جنگ پروس-اتریش را آغاز کرد که به نابودی کنفدراسیون آلمان و در نهایت بیرون راندن اتریش از شهریارنشین‌های آلمانی انجامید. سال ۱۸۶۷، کنفدراسیون آلمان شمالی تاًسیس شد که در آن بیسمارک به عنوان صدراعظم منصوب گشت. در پایان جنگ پروس-فرانسه و با شکست ناپلئون سوم در ۱۸ ژانویه ۱۸۷۱، ویلهلم یکم در ورسای به عنوان امپراتور (آلمانی: Kaiser) خوانده شد و از این رو بیسمارک توانست با همت و تلاش خود امپراتوری آلمان را تاًسیس کند. بیسمارک صدراعظم امپراتوری شد و لقب صدراعظم آهنین را از آن خود کرد.


سیستم بیسمارک

سیستم بیسمارک به دو سیستم اول و دوم قابل تقسیم است. سیستم اول بیسمارک حاصل توافق سه گانه آلمان، اتریس-مجارستان و روسیه بود که با نارضایتی تزار الکساندر دوم نسبت به مفاد قراردادهای سن استفانو و برلن و خروج روسیه از این اتحاد در سال 1878 دچار فروپاشی شد. اما در سیستم دوم، بیسمارک برای تشكیل یك اتئلاف مطمئن ناگزیر از انتخاب یكی از دو رقیب یعنی روس و اتریش بود. بدین منظور بیسمارك اتریش را به عنوان پایه سیستم دپیلماسی جدید برمی گزیند و از طریق توافق با ایتالیا این كشور را به عنوان پایه دیگر دیپلماسی خود انتخاب می كند. انزوای فرانسه و محوریت آلمان همچنان اصول اساسی این سیستم را تشکیل می دهد.


دیگر اقدامات

۱۸۷۱-۱۸۷۷ بیسمارک در یک جنگ فرهنگی (آلمانی: Kulturkampf) با کلیسای کاتولیک درگیر بود، که به کمتر شدن دوباره نفوذ کلیسای کاتولیک انجامید. سال ۱۸۷۸ قانون سوسیالیستی تصویب شد که با اصلاحات سوسیال-سیاسیِ ۱۸۸۱-۱۸۸۹ همراه بود.

فردریک سوم پس از ویلهلم اول به امپراتوری رسید(۱۸۸۸) و سه ماه بعد از جلوس درگذشت. پادشاه جدید ویلهلم دوم(۱۸۸۸–۱۹۱۸) پادشاهی مستبد و خود را ظل الله می‌دانست. چیزی نگذشت که با صدراعظم پدربزرگ خود که فرمانروای حقیقی امپراتوری بود اختلاف پیدا کرد. بالاخره در سال۱۸۹۰ به بیسمارک پیشنهاد شد که از سمت خود استعفا دهد و بیسمارک به لاونبرگ برگشت و تا موقع مرگش (۱۸۹۸) به انتقاد از سیاست امپراتور جدید ادامه داد.


نظریات

بیسمارک با این مسئله که می‌توان قدرت را با اصولی برتر به بند کشید مخالف بود. تفکرات وی، سبب رشد و گسترش این تفکر شد که می‌توان با به تکامل رساندن مؤلفه‌های صحیح قدرت، به امنیت دست‌یافت.[۲] وی معتقد بود: سیاست احساساتی، به مقابله‌به‌مثل معتقد نیست … هر دولتی تلاش می‌کند تا صرفاً بر اساس منافع خودش عمل کند، هرچند که ممکن است ظاهراً به اعمالشان مشروعیت بدهند اما واقعیت این است که تمام کشورهای دنیا فقط به دنبال کسب منفعت خودشان هستند. … تنها اصل سیاسی صحیح، سیاست حفظ منافع ملی است و تنها از این راه می‌توان قدرتمند شد… باسیاست‌های احساسی نمی‌توان راه به‌جایی برد… کسی به خاطر قدرشناسی و اعتماد، به نفع کشوری دیگر وارد نبرد نمی‌شود، فقط ترس از قدرت است که سبب می‌شود تا دیگران به راه ما بیایند؛ به شرطی که بتوانیم از این ترس محتاطانه و با ماهرانه استفاده کنیم … سیاست هنر ممکن کردن است … سیاست علمی نسبی است.


یادبودها

بعد از اخراج در ۲۰ مارس ۱۸۹۰، توسط ویلهلم دوم، از بیسمارک به‌طور بی‌سابقه و بی مانند، تقدیر و ستایش به عمل آمد. این تقدیرها بیشتر در: «بناکردن یادبودها، نام‌گذاری میادین و خیابان‌ها، دادن لقب‌های افتخاری شهروندی و در برخی موارد محصولات و تولیدات صنعتی» خلاصه می‌شدند.

بیسمارک در سال ۱۸۹۵ میلادی، به عنوان شهروند افتخاری هایدلبرگ منصوب شد و یکی از بهترین میادین شهر به نام وی نام‌گذاری شد.

برخی از فیلم ها

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان