ژاک دریدا

نویسنده | 74 ساله(فوت شده)
  • اشتراک
  • 0 دیدگاه
  • 111 بازدید

درباره هنرمند

بیوگرافی

ژاک دِریدا (به فرانسوی: Jacques Derrida) (زاده ۱۵ ژوئیه ۱۹۳۰ - درگذشته ۸ اکتبر ۲۰۰۴) فیلسوف الجزایری‌تبار فرانسوی و پدیدآورندهٔ فلسفهٔ واسازی است. تئوری‌های وی در فلسفه پست مدرن و نقد ادبی تأثیر فراوانی گذاشت.


زندگی‌نامه

ژاک دریدا در ۱۵ ژوئیه ۱۹۳۰ در ابیار نزدیک الجزیره و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد.

او یک بار ازدواج کرد و یک زندگی خانوادگی را تا آخر عمر حفظ کرد.


اندیشه

ژاک دریدا، با جنبشی که بنام واسازی شناخت شده، نزدیکی و پیوندی تنگ دارد. هدف اصلی او در واقع خنثی کردن چیزی است که خود آن را عقل‌مداری (logocentrism) (یا حاکمیت عقل) خوانده‌است.[۱] دریدا این باور ساختارگرایان را که معنا در ذات متن است، رد می‌کند. او نمی‌پذیرد که واژگان حامل و بارور معنایند. بلکه بر آن است که، واژگان تنها به واژگان دیگر اشاره دارند. معنا وابسته به داننده است و نه متن، و زمانی بروز می‌یابد که مفسر با متن به گفتگو در آید. پس دلایلی بنیادی که بتوان بدان‌ها تکیه کرد وجود ندارد.[۲] دریدا فرد را وامی‌دارد تا از اندیشه واقعیت متعالی دست بشوید و به جای آن روی متن متمرکز شود. آنچنان که متن خود به گونه مستقیم با شخص از در سخن در آید. وان هوزر (vanhoozer)، ارج و وزن چنین نظری را ارزیابی نموده و می‌گوید: «دریدا به توانایی عقل در دستیابی به یک استنتاج کلی، یعنی توضیحی جهان از برخی جنبه‌های واقعیت، شک دارد. دریدا یک خنثی گر و یک ضد ساختار است و چیزی همچون عقد و پیمان میان زبان و واقعیت را خنثی می‌کند. یعنی چیزی که مورد اعتقاد فلسفه غرب است و از نگاه این فلسفه، توان آشکار کردن حقیقت را دارد».

وی که از عرصهٔ پدیدارشناسی (فلسفه) به ساختارگرایی و واسازی نزدیک شد با دیدگاه‌هایش دربارهٔ زبان، دانش و معنا و به ویژه ماهیت متن مورد توجه ارتباط‌شناسان قرار گرفت. او شاگرد نهضت ساختارگرایی و اندیشه‌های پساساختارگرایی میشل فوکو بود و با نقدی که بر این اندیشه و بیشتر از جنبه نشانه‌شناسی وارد نمود مورد توجه محافل نقد ادبی و جامعه پست مدرن دانشگاهی آمریکا قرار گرفت. دریدا در آثارش فاصله بین فلسفه و ادبیات را کاهش داد و به عنوان یک منتقد ادبی قدرتمند هم شناخته شد.

مشهورترین اصطلاح دریدا Déconstruction است که آن را در فارسی به واسازی، شالوده شکنی، بن فکنی و ساخت گشایی ترجمه کرده‌اند. البته واژه ساختار در این اصطلاح نباید با اصطلاح فلسفی ساختار به معنی Structure در عبارت‌های ساختارگرایی و پساساختارگرایی یکسان تصور شود. Déconstruction در زبان‌های دیگر معمولاً ترجمه نشده و با همان املای فرانسوی به کار می‌رود که دریدا آنرا به مفهوم از نو بنا نهادن (ویران کردن و در عین حال ساختن) به کار برده‌است. دریدا در نامه به دوست ژاپنی خود پروفسور ایزودتسو دربارهٔ ترجمهٔ Déconstruction به ژاپنی توضیح می‌دهد. باید در نظر داشت که دریدا می‌گوید که Déconstruction نه یک کلمه است نه یک مفهوم؛ بنابراین در مورد استفادهٔ آن باید بسیار دقت کرد.

باید گفت که دریدا دارای یک فلسفهٔ سیاسی غنی است[۴] که با توجه به قلّت منابع فارسی، ضرورت پرداختن به آن به خوبی حس می‌شود.


مرگ

وی در ۸ اکتبر ۲۰۰۴ در بیمارستانی در پاریس درگذشت.


آثار

سرچشمهٔ هندسهٔ هوسِرل، درآمد و ترجمه (۱۳۴۱) ∗

آوا و پدیدار (۱۳۴۶) ∗

نوشتار و تمایز (۱۳۴۶) ∗

دربارهٔ دستور زبان‌شناسی (۱۳۴۶) ∗

بذرافشانی (۱۳۵۱) ∗ (با نام بارآوری نیز ترجمه شده‌است)

حاشیه‌ها؛ دربارهٔ فلسفه (۱۳۵۱) ∗

مواضع (۱۳۵۱) ∗

آوای غم (۱۳۵۳) ∗ (ترجمه به فارسی از بابک احمدی

مهمیزها؛ شیوه‌های نیچه (۱۳۵۷) ∗

کارت پستال، از سقراط تا فروید و فراتر (۱۳۵۹) ∗

فلاسفه و کلام، مصاحبه با روزنامه لوموند (۱۳۶۳) ∗

اطراف (۱۳۶۵) ∗ (با نام ساحل‌ها نیز ترجمه شده‌است)

دربارهٔ روح، هایدگر و پرسش (۱۳۶۶) ∗

نفس، ابداع‌های دیگری (۱۳۶۶) ∗

خاطراتی، برای پُل دمان (۱۳۶۷) ∗

مسئلهٔ پیدایش در پدیدارشناسی هوسِرل (۱۳۶۹) ∗

مسیر دیگر (۱۳۷۰) ∗

اشباح مارکس، دولت و دِین، امر سوگ و بین‌الملل جدید (۱۳۷۲) ∗

سیاست‌های دوستی (۱۳۷۳) ∗

پرسش‌انگیزی‌ها (۱۳۷۵) ∗

ایمان و دانش، در پی آن: زمانه و بخشش (۱۳۷۵) ∗

مذهب (ژاک دریدا و جیانی واتیمو) (۱۳۷۵) ∗

در بارهٔ مهمان‌نوازی (۱۳۷۶) ∗

خداحافظ اِمانوئل لِویناس (۱۳۷۶) ∗

قول، لحظه‌های فلسفی (۱۳۷۸) ∗

فردا، چه خواهد…؛ گفتگو با الیزابت رودینِسکو (۱۳۸۰) ∗

مارکس و پسران (۱۳۸۱) ∗

اشرار، دو رساله در بارهٔ عقل (۱۳۸۲) ∗

«مفهوم» ۱۱ سپتامبر (دریدا و یورگن هابرماس) (۱۳۸۳) ∗

واقعیت در نقاشی (۱۹۷۸) ∗

برخی از فیلم ها

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان