سر دانیل مایکل بلیک دی-لوئیس (به انگلیسی: Sir Daniel Michael Blake Day-Lewis) (زاده ۲۹ آوریل۱۹۵۷) بازیگر اهل انگلیس میباشد که هر دو ملیت ایرلندی و بریتانیایی خود را نگه داشتهاست. متولد و بزرگ شده در لندن، کسی که قبل از درخشش روی صحنه نمایش «تئاتر ملی جوانان» انگلیس، سه سال را در «مدرسه بریستول الد ویک»[و ۲] به تحصیل بازیگری پرداخت. علیرغم اینکه در مدرسه بریستول به شیوه مرسوم و عادی، بازیگری را آموزش میدادند دانیل تصمیم گرفت که از سبک متد اکتینگ استفاده کند. به خاطر همین است در فیلمهایی که بازی میکند، خود را وقف نقشش میکند و همچنین به تحقیق دربارهٔ نقشهایش مشهور است. او معمولاً در تمام زمان فیلمبرداری در نقش باقی میماند حتی اگر به سلامتیاش آسیب برساند یا برایش مضر باشد. همچنین بازیگری و فیزیک حرکتی و نحوه بیانش به نوعی کلاس درسی برای علاقمندان و دانشجویان سینما است. دی-لوئیس به عنوان یکی از گزیدهکارترین بازیگران صنعت فیلمسازی شناخته میشود، به طوریکه از سال ۱۹۹۸ به بعد او تنها در پنج فیلم به ایفای نقش پرداخته و تقریباً بین هریک از فیلمهایش پنج سال فاصله افتادهاست. او به شدت از زندگی شخصیاش حفاظت میکند به گونه ای که در تمام این سالها به ندرت مصاحبه کرده و در انظار عمومی ظاهر شدهاست.
دی-لوئیس در بیشتر سالهای دههٔ ۸۰ میلادی، هم در تئاتر حضور داشت هم در سینما. عضویت در «شرکت رویال شکسپیر» و بازی کردن نقش رومئو در نمایش رومئو و ژولیت و بازی به جای فلوت در نمایش رؤیای شب نیمه تابستان از معدود فعالیتهای وی در تئاتر بود. در سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ به ترتیب در فیلمهای باونتی و رختشویخانه زیبای من ظاهر شد. اولین ایفای نقش او که هم نظر منتقدان و هم نظر مردم را جلب کرد، در فیلم اتاقی با یک چشمانداز (۱۹۸۵) بود. بعد از آن، او در فیلم سبکی تحملناپذیر هستی (۱۹۸۸) بازی کرد.
دانیل یکی از تحسینشدهترین بازیگران نسل خودش است، او جوایز متعددی به دست آورده که مهمترین آن سه جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جوایز آکادمی برای فیلمهای پای چپ من (۱۹۸۹)، خون به پا خواهد شد (۲۰۰۷) و لینکلن (۲۰۱۲) میباشد که او را به تنها بازیگر دارنده این عنوان بدل کرده. او همچنین جزو سه بازیگر مردیست که سه اسکار دارد[ی ۱] و برای فیلمهای به نام پدر (۱۹۹۳) و دارودستههای نیویورکی (۲۰۰۲) نامزد دریافت این جایزه شدهاست. او چهار جایزه بفتا، سه جایزه از انجمن بازیگران فیلم و دو گلدن گلوب نیز در کارنامه خود دارد. در نوامبر ۲۰۱۲، مجله تایم دی-لوئیس را «بزرگترین بازیگر جهان» نامید.وی در ژوئن ۲۰۱۴، در جریان مراسم تولد ملکه انگلستان به دریافت عنوان شوالیه مفتخر شد و با عنوان سر دانیل مایکل بلیک دی-لوئیس شناخته میشود.
دی-لوئیس اعلام کرد که در سال ۲۰۱۷ بازنشسته میشود، بدین ترتیب آخرین نقش آفرینی او در فیلم موضوع فانتوم به کارگردانی پل توماس اندرسن میباشد. بازنشسته شدن دانیل دی لوئیس از دنیای بازیگری؛ خبری بود که علاقهمندان به هنر و سینما را شوکه کرد.
اوایل زندگی
دی-لوئیس در کنزینگتون، لندن زاده شد. پدر او، شاعر معروف، سیسیل دی-لوئیس و مادرش، بازیگر انگلیسی، جیل بالکنمیباشند. پدر او در بالینتابرت، کنت لوییس، ایرلند به دنیا آمد و از پروتستانتهای سبک «آنگلو-آیریش» با عقبهای انگلیسی بود سیسیل زندگی در لندن را از دو سالگی شروع کرد و بعدها به مدت چهار سال ملک الشعرای بریتانیا شد. مادر دانیل یهودی بود و اجداد وی آن دسته از یهودیانی بودند که از لتونی و لهستان به انگلستان مهاجرت کرده بودند. پدربزرگ مادری وی، سر مایکل بالکن، رئیس استودیوهای ایلینگ بود.دو سال بعد از تولد دانیل، خانواده او به کرومزهیل، گرینویچ در جنوب شرقی لندن نقل مکان کردند. جایی که دانیل با خواهر بزرگترش، تاماسین، بزرگ شد. تاماسین آشپز برنامههای تلویزیونی و مستندساز میباشد.
با زندگی در گرینویچ، دی-لوئیس خود را میان بچههای جنوب شهر لندن یافت. او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسههای اینویکتیا و شرینگتون گذراند.بچهها او را به خاطر «یهودی» و «شیک» بودنش اذیت میکردند و به او زور میگفتند.هر چه بیشتر زمان میگذشت، او به لهجهٔ محلی تسلط کامل پیدا میکرد و رفتارش را بهبود میبخشید تا جایی که به خوشنامی مشهور شد با بالا رفتن سن دانیل، مشکلاتی برایش به وجود آمد. او در دوران جوانی بیاختیار با خودش حرف میزد و معمولاً به خاطر دزدی از فروشگاه و جرایم کوچکتر به دردسر میافتاد.
در سال ۱۹۶۸، والدین دانیل وقتی رفتار دانیل را اینگونه دیدند او را به مدرسهٔ خصوصی سِوِناکس در کنت فرستادند. سوناکس مدرسهای شبانهروزی بود. دانیل در این مدرسه به سه رشته علاقه پیدا کرد که آنها نجاری، ماهیگیری و بازیگری بودند. اشتیاق او برای مدرسه رفتن بیشتر شد و بعد از دو سال تحصیل در سوانکس به مدسهٔ خصوصی دیگری به نام بِدالس در پیترسفیلد، همپشایر منتقل شد. دانیل در این مدرسه به دلیل حضور خواهرش آرامش بیشتری داشت در نتیجه خلاقتر شد. این انتقال او را به سمت بازی در اولین نقشش هدایت کرد. فیلم یکشنبه خونین یکشنبه اولین فیلم دانیل دی-لوئیس بود. او زمانی که در این فیلم بازی کرد تنها چهارده سالش بود و نقش بچهای خرابکار را داشت. او تجربه را با کلمهٔ «بهشت» توصیف کرد و اقرار کرد که زمانی به ازای دریافت ۲ پوند، ماشینهای گرانقیمت پارک شده خارج از محوطه کلیسای محلی را خراب میکرده.
نمایی از تئاتر رویال در بریستول الد ویک، جایی که دانیل اجرا میکرد. او این تئاتر را «زیباترین تئاتر در انگلستان» نامید.
برای چند هفته در سال ۱۹۷۲، او و خانوادهاش در لمونز، شمال لندن، در خانهٔ کینگزلی آمیس و الیزالت جین هاوارد زندگی کردند. سیسل دی-لوئیس سرطان داشت، به خاطر همین هاوارد آنها را به لمونز دعوت کرد تا هم مکانی برای استراحت داشته باشند هم درمان اما چیزی نگذشت که سیسل در ماه مِه همان سال درگذشت.
با ترک کردن بدالز در سال ۱۹۷۵، رفتارهای نادرست دانیل کاهش یافته و به نوعی به بلوغ فکری رسیده بود و نیاز داشت که حرفه خود را انتخاب کند و تصمیم بگیرد که چه کاری برایش بهتر است. با اینکه او روی صحنه نمایش «تئاتر ملی جوانان» درخشیده بود، درخواستی برای شرکت در یک دوره پنج ساله کابینتسازی ارائه داد اما به دلیل نداشتن تجربه کافی درخواست وی رد شد. بعد از آن در مدرسه تئاتر بریستول الد ویک پذیرفته شد و به مدت سه سال در آنجا حضور داشت تا در نهایت به اجرا در تئاتر شهر بریستول پرداخت. او در این تئاتر هنرپیشه علیالبدل پیت پاستویت شد؛ کسی که بعدها در فیلم به نام پدر با دانیل بازی کرد. جان هارتوچ، معلم بازیگری دی-لوئیس در بریستول، دربارهٔ او میگوید:
” همیشه یک چیزی دربارهٔ او بود. او ساکت و مؤدب بود ولی کاملاً روی کارش تمرکز داشت - دانیل کیفیت لازم برای این کار را دارا بود و به نظر میرسید درون خود آتشی افکنده که هر لحظه امکان زبانه کشیدن آن وجود دارد. او عملکرد خاصی از خود نشان میداد به طور مثال وقتی دانش آموزان نقشهایشان را در نمایش دشمن طبقاتی بازی کردند، درخشش او برای همهٔ ما آشکار شد. چیزهایی را از او میدیدیم که به ما گوشزد میکرد فرد ویژهای را در دستانمان داریم. “
حرفهای
۱۹۸۰ و ۱۹۹۰
وی در سال ۱۹۸۹ زمانی که در حال بازی در نقش هملت بود، وحشت زده ادعا کرد روح پدرش را در مقابل خود دیدهاست. او پس از آن اتفاق دیگر حاضر نشد قدم روی صحنه تئاتر بگذارد.[۲۵][۳۱] دی-لوئیس در سال ۱۹۷۱ با فیلم یکشنبه خونین یکشنبه وارد دنیای بازیگری گردید. دانیل از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۷ در ۱۹ فیلم ایفای نقش کرد که مهمترین فیلمها و درخشانترین بازیهای او گاندی (۱۹۸۲)، رختشویخانه زیبای من (۱۹۸۵)، اتاقی با یک چشمانداز (۱۹۸۵)، سبکی تحملناپذیر هستی (۱۹۸۸)، پای چپ من (۱۹۸۹)، آخرین موهیکان (۱۹۹۲)، به نام پدر (۱۹۹۳)، بوته آزمایش (۱۹۹۶) و بوکسور (۱۹۹۷) از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۷ است. دی- لوییس پس از بازی در بوکسور از حرفه کاری خود را فاصله گرفت و دورهای با نام «نیمه بازنشستگی» را شروع کرد و مشغول به کار نجاری شد.[۳۲] او که مجذوب کفاشی شده بود به فلورانس در ایتالیا رفت و آنطور که گفته میشود زیر نظر استفانو بمر، کفاش معروف ایتالیایی، آموزش کفاشی دید.
چند مورد از حقایق دربارهٔ نقشهایش در این دو دهه
وی برای فیلم سبکی تحملناپذیر هستی زبان چکی آموخت.
او در فیلم پای چپ من برای هر چه بهتر ایفا کردن نقش یک معلول، به طور مرتب به کلینیکی در دوبلین میرفت و معلولین مختلف را ملاقات میکرد، بعضی از این افراد حتی نمیتوانستند صحبت کنند. با شروع فیلمبرداری، او تصمیم گرفت به طور کامل به شخصیتش در فیلم نفوذ کرده و تمام جنبههای زندگی او را درک کند، از این رو هر روز حتی بعد از اتمام تصویربرداری هم حاضر نمیشد از نقشش خارج شود، به طوری که دست اندر کاران فیلم بودند که او را جابجا میکردند و حتی غذایش را میدادند. او در کل زمان تصویربرداری از ویلچرش جدا نشد.
دی لوئیس برای فیلم آخرین موهیکان به کارگردانی مایکل مان نیز شروع به تحقیقات گستردهای کرد و دورههای بسیار سنگینی را پشت سر گذاشت. او که به خاطر سابقهاش در نجاری، مهارت فراوانی در کار با چوب داشت برای هر چه بهتر اجرا کردن نقشش شروع به زندگی در جنگل کرد، برای خود قایق درست کرد، دست به ماهیگیری و شکار زد و یادگرفت چگونه از پوست حیوانات لباس تهیه کند. او حتی تفنگش را هم با خود به فیلم آورد. گفته میشود در مراسم شب کریسمس هم با همین تفنگ درازش سر میز شام حاضر شده بود.
دی لوئیس در ادامه در فیلم به نام پدر، برای بازی در نقش جوانی که به جرم بمبگذاری زندانی میشود، چندین کیلو از وزنش را کم کرد و تمام مدت لهجهٔ ایرلندی صحبت کرد. علاوه بر این خودش را در یک سلول انفرادی حبس کرد و از زندانبانان خواست که مثل زندانیان دیگر با او برخورد کنند و به وی ناسزا بگویند.
یک سال بعد در اقتباس مارتین اسکورسیزی از رمان ایدیت وارتون با نام عصر معصومیت پیش از شروع تصویربرداری، دو ماه لباسهای اشرافی قرن نوزدهم (کلاه، عصا، شنل و…) پوشید و در نیویورک شروع به پرسه زدن کرد.
او برای بازی در فیلم بوکسور نیز مدتی را با قهرمان اسبق بوکس جهان، بری مک گیگان به تمرین پرداخت.
۲۰۰۰
بعد از پنج سال دوری از صنعت فیلمسازی، دی-لوئیس با بازی در فیلم دارودستههای نیویورکی (۲۰۰۲) به کارگردانی اسکورسیزی و تهیه کنندگی هاروی وینستین به سینما بازگشت. او دراین فیلم نقش سردستهٔ فاسد خلافکاران، ویلیام «بیل قصاب» کاتینگ را در کنار لئوناردو دیکاپریو، که نقش شاگرد تحت الحمایه بیل را به عهده داشت، بازی کرد. او برای اینکه آمادگی بیشتری برای ایفای نقشش بدست آورد دورهای طولانی مدت را به عنوان شاگرد قصاب گذراند. به همین خاطر قصابی را استخدام کرد تا به او دستورهای لازم برای سلاخی کردن گوشت و لاشه را گوشزد کند. همچنین از افراد مشغول به کار در سیرک کمک خواست تا به او نحوه کار با چاقو را آموزش دهند. مثل همیشه، هنگام فیلمبرداری از نقشش بیرون نیامد (حتی لهجهٔ نیویورکی کاراکتر فیلم را نگه میداشت). در زمان ساخت فیلم تشخیص داده شد که دانیل به بیماری ذاتالریه مبتلا شدهاست به همین خاطر او مجبور شد که کت گرمی بپوشد یا حداقل خود را درمان کند تا فیلمبرداری فیلم به تأخیر نیفتد و در نهایت متقاعد شد که برای درمان خود دارو مصرف کند.[۵] بازی دی-لوئیس در دارودستههای نیویورکی سومین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد و موفق شد که برای دومین بار جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد برنده شود.
بعد از دار و دستههای نیویورکی، همسر دانیل، ربکا میلر، به وی پیشنهاد داد تا در فیلم او نقش اصلی را بازی کند. نام فیلم تصنیف جک و رز بود. او در این فیلم نقش پدری را بازی میکرد که در حال مرگ است و نگران آینده دختر نوجوان خود میباشد که بعد از مرگ او چگونه با مشکلات دست و پنجه نرم میکند. در حین فیلمبرداری او شرایطی را ترتیب داد که به طور جداگانه از همسر خود زندگی کند تا بتواند «انزوا» لازم برای نقش خود را بدست آورد و کمتر به شخصیتش در زندگی واقعی نیاز داشته باشد.فیلم نقدهای متفاوتی دریافت کرد.
در سال ۲۰۰۷، دی-لوئیس در فیلم خون به پا خواهد شد، اقتباسی از رمان نفت! اثر آپتون سینکلر، به کارگردانی پل توماس اندرسون درخشید.او برای بازی در این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام و جایزه انجمن بازیگران فیلم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد (که در این مراسم از هیث لجر قدردانی کرد و گفت تحت تأثیر او بودهاست و بازی لجر در فیلم کوهستان بروکبک را با کلمات «منحصر به فرد، بینقص» توصیف کرد)برنده شد و همچنین حلقههای منتقدان گوناگونی از وی تجلیل کردند. با بردن جایزه اسکار، دی-لوئیس در کنار مارلون براندو و جک نیکلسون به تنها بازیگران مردی بدل شدند که بین اولین و دومین جایزهشان چند بار نامزد شدهاند. وی برای این فیلم در تمامی سکانسهای چاه نفت، خود حاضر میشد و از بدل کار استفاده نمیکرد و در صحنهای که نردبان میشکند و او در چاه میافتد ۲ دندهاش میشکند.
در سال ۲۰۰۹ در اقتباس موزیکال راب مارشال با نام نه در نقش گوییدو کونتینی، کارگردان سینما، به ایفای نقش پرداخت. او برای این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی و جایزه ستلایت بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال - کمدی شد و به همراه گروه بازیگران فیلم نامزد دریافت جایزه انجمن منتقدان پخشکننده فیلم برای بهترین گروه بازیگری و جایزه انجمن بازیگران فیلم برای بهترین گروه بازیگری در فیلم سینمایی و همچنین جایزه ستلایت بهترین گروه بازیگران شد. دانیل برای این فیلم زبان ایتالیایی آموخت و آموزش خوانندگی دید.
۲۰۱۰
دی-لوئیس در سال ۲۰۱۲ در نقش آبراهام لینکلن در فیلم لینکلن به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ظاهر شد.این فیلم اقتباسی از کتاب تیم رقبا: نبوغ سیاسی آبراهام لینکلن بود و در اکتبر ۲۰۱۱ فیلمبرداری آن در شهر ریچموند، ویرجینیا آغاز گردید. دی-لوئیس از اسپیلبرگ یک سال زمان خواست تا بتواند خود را برای نقش آماده کند.او در طول این یک سال بیش از ۱۰۰ کتاب دربارهٔ لینکلن مطالعه کرد و با هنرمندان زیادی در عرصه گریم همکاری کرد تا بتواند فیزیک حرکتی لینکلن را بدست آورد. لینکلن نقدهای فراوانی کسب کرد که بیشتر آنها دربارهٔ اجرای دی لوئیس در این نقش بود. همچنین در گیشه نیز موفق بود و توانست ۲۷۵ میلیون دلار در سرتاسر جهان به فروش برسد. در نوامبر ۲۰۱۲، دانیل جایزه بریتانیا را از بفتا به خاطر درخشش در این فیلم دریافت کرد.
در ۷۰مین مراسم گلدن گلوب که در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۳ برگزار شد او دومین جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد خود را دریافت کرد و در ۶۶مین دوره جوایز بفتا، در ۱۰ فوریه، موفق شد چهارمین جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد ببرد. در ۸۵مین دوره جوایز اسکار، دی-لوئیس به اولین بازیگری تبدیل شد که توانسته جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای سه بار دریافت کند که سومین جایزه آن برای لینکلن بود. جان هارتوچ، معلم بازیگری دانیل در بریستول الد ویک، دربارهٔ این دستاورد او این چنین اظهار نظر کرد:
” با اینکه ما فارغ التحصیلان برجستهای داریم - همه هنرجویان، از جرمی آیرونز تا پاتریک استوارت - اما من فکر میکنم که در حال حاضر او شناخته شدهترین آنهاست و ما به تمام دستاوردهای او افتخار میکنیم. مطمئناً، من دی-لوئیس را به عنوان الگو به دانش آموزان جدید معرفی میکنم، به خصوص الگویی در زمینه مدیریت یکپارچه و عالی حرفه کاری. او به هیچ عنوان اشتیاقی برای شهرت ندارد به همین خاطر است که به مطبوعات اجازه نمیدهد به زندگی خصوصیاش تجاوز کنند. او کاملاً به سلبریتی بودن علاقهای نشان نمیدهد و تنها به هنر بازیاش علاقه دارد. او هنوز هم یک هنرپیشه بزرگ است.
در پی بردن تاریخی سومین اسکار ، بحثهای زیادی دربارهی ایستادن دی-لوئیس در کنار بزرگان بازیگری تاریخ سینما شکل گرفت.جو کویینان از گاردین نوشت که : «دی-لوئیس از لارنس الیویه ، ریچارد برتون و حتی از مارلون براندو نیز بازیگر بزرگتریست ، این حرف من بر مبنای همان استدلالی میباشد که بیان میکند مسی از پله بااستعدادتر است و یا همان دلایلی که ناپلئون بناپارت را به عنوان یک نابغه نظامی از اسکندر بهتر میداند». زمانی که این سوال از خود دی-لوئیس پرسیده شد که آیا تو «بزرگترین بازیگر جهان» هستی او پاسخ داد : «به نظرتون این حرف احمقانهای نیست؟ [این عنوان] دائم در حال تغییر است». بعد مدت کمی از برنده شدن اسکار برای فیلم لینکلن، دی-لوئیس اعلام کرد که او قرار است از بازیگری فاصله بگیرد و به مدت پنج سال، تا بازی در فیلم بعدی، به خانهٔ خود در شهرستان ویکلو برگردد.
اولین نقش آفرینی او بعد از پنج سال در فیلم موضوع فانتوم به کارگردانی پل توماس اندرسن خواهد بود که موضوع آن به دهه ۱۹۵۰ میلادی و صنعت مد بر میگردد. فیلمبرداری این فیلم در ویتبای، یورک شایر در ژانویه ۲۰۱۷ شروع شد و در اواخر سال ۲۰۱۷ اکران میشود. در تاریخ ۵ ژوئن ۲۰۱۷، سخنگوی دی-لوئیس، لزلی دارت، اعلام کرد که او (دانیل) بازنشسته میشود.
زندگی شخصی
دی-لوئیس به ندرت دربارهٔ زندگی شخصیاش به گفتگو میپردازد، به گونهای که میتوان گفت او محافظ حریم خصوصیاش است.[۵۱] او زندگی خود را با جمله «مطالعه مادام العمر دربارهٔ بهانهچینی» عنوان کرد که این بدان معناست علاقهای به مصاحبه دربارهٔ زندگیاش با مطبوعات ندارد. او با بازیگر فرانسوی، ایزابل آجانی به مدت شش سال در رابطه بود که در نهایت با توافق طرفین از هم جدا شدند.[۳] حاصل این رابطه فرزندی با نام گابریل-کین دی-لوئیس بود که در سال ۱۹۹۵ در نیویورک به دنیا آمد و تنها چند ماه پس از تولد او، دانیل و ایزابل به رابطهشان پایان دادند.
در سال ۱۹۹۶، زمانی که مشغول کار روی پروژهای اقتباس شده از نمایش بوته آزمایش بود، آرتور میلر (نویسنده نمایشنامه) را ملاقات کرد. همان زمان بود که به دختر آرتور، ربکا میلر، علاقهمند شد و آنها همان سال با هم ازدواج کردند.چندی بعد دانیل و ربکا صاحب دو پسر شدند، رونان کال دی-لوئیس (زاده ۱۹۹۸) و کاشل بلیک دی-لوئیس (زاده ۲۰۰۲). خانواده دی-لوئیس معمولاً زمان خود را در نیویورک و ایرلند سپری میکنند.
دی-لوئیس در سال ۱۹۹۳ تبعیت ایرلندی گرفت.در حال حاضر او هم شهروند انگلستان است و هم ایرلند و تاکنون هر دوی آنان را حفظ کردهاست. او از سال ۱۹۹۷ در آنامو، شهرستان ویکلو زندگی میکند و همچنین اظهار داشت: «با اینکه من دو ملیت دارم اما فکر کنم انگلیس کشور من باشد. من به شدت به لندن احتیاج دارم اما نمیتوانم آنجا زندگی کنم زیرا در لندن زمانی فرا میرسد که من به آرامش نیاز دارم اما باید بالاجبار مردمی باشم و در میان مردم حضور پیدا کنم که نمیتوانم با این موضوع کنار بیایم». او یکی از حامیان باشگاه فوتبالی در جنوب شرقی لندن به نام «میلوال» است.
در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۰، دی-لوئیس دکترای افتخاری خود را در نامهای از دانشگاه بریستول به خاطر سالهایی که در مدرسه تئاتر بریستول الد ویک حضور داشته، دریافت کرد. دانیل اظهار داشت که او تا به حال هیچ «آموزش مذهبی واقعیای» نداشته و اینکه او «فرض» میکند یک «آگنوستیک سرسخت» است. در اکتبر ۲۰۱۲، او اسنادی را که متعلق به پدرش، سیسیل دی-لوئیس، بود به دانشگاه آکسفورد فرستاد. این اسناد شامل پیشنویس اشعار سیسیل و مکاتبههایی با جان گیلگد و چهرههای ادبی سرشناسی همچون ویستن هیو آودن، رابرت گریوز و فیلیپ لارکین بود.در ژوئیه ۲۰۱۵، او رئیس افتخاری بایگانی شعر انگلستان شد.
در سال ۲۰۰۸، قبل از آنکه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از هلن میرن (کسی که سال گذشته به خاطر ایفای نقش الیزابت دوم در فیلم ملکه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برده بود و وظیفه داشت تا جایزه بهترین بازیگر مرد را به برنده بدهد) دریافت کند، زانو زد و هلن میرن با تندیس اسکار به شانههای وی به نشانهٔ افتخار ضربهای آهسته زد. بعد از این اتفاق دانیل گفت: «این نزدیکترین باری بود که تا حالا نشان شوالیه گرفتم».[۶۱] در ژوئن ۲۰۱۴، دی-لوئیس در جریان مراسم تولد ملکه به خاطر خدمات و فعالیتهای هنریاش عنوان «شوالیه» را دریافت کرد و در نوامبر همان سال، این نشان را از شاهزاده ویلیام در قصر باکینگهام گرفت.