ژول ورن (ژول گابریل ورن)

نویسنده | ثبت نشده!
  • اشتراک
  • 0 دیدگاه
  • 118 بازدید

درباره هنرمند

بیوگرافی

ژول گابریل ورن (به فرانسوی: Jules Gabriel Verne) ‏ (۱۹۰۵–۱۸۲۸) نویسنده، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس فرانسوی بود که بیشتر شهرتش را مدیون نگارش کتاب‌های ماجرایی‌اش است که دنیای داستان‌های علمی–تخیلی را دگرگون کرد.

ژول ورن در هشتم فوریه (۱۸۲۸) در یک خانوادهٔ مرفه در منطقهٔ بندری شهر نانت فرانسه متولد شد. به خواست پدرش تحصیلاتش را در رشتهٔ حقوق به پایان برد، اما ذوق نمایشنامه‌نویسی و رمان‌نویسی او را بر آن داشت که کم‌کم به سوی ادبیات کشیده شود. اگر چه در ابتدا در این کار موفق نبود و از دیدگاه مالی هم در مضیقه قرار گرفته بود، اما پس از آن به سرعت پیشرفت کرد.

همکاری ورن با انتشارات پیر-ژول اتزل منجر به خلق مجموعهٔ سفرهای شگفت‌انگیز شد که مجموعه داستان‌هایی ماجراجویانه و محبوب بودند و مهم‌ترین آن‌ها عبارت بودند از سفر به مرکز زمین (۱۸۶۴)، بیست هزار فرسنگ زیر دریا (۱۸۷۰)، و دور دنیا در هشتاد روز (۱۸۷۳).

او در مقام دومین نویسنده‌ای است که کتاب‌هایشان از سال ۱۹۷۹ تاکنون، بیشترین ترجمه را به زبان‌های گوناگون جهان داشته‌اند. پیش و پس از او به‌ترتیب آگاتا کریستی و شکسپیر جا دارند.

در آغاز آثار ژول ورن تنها در میان کودکان طرفداران و علاقه‌مندانی داشت تا آن که منتقد و نویسنده‌ای به نام مارسل موره (۱۹۶۹–۱۸۸۷) چندین کتاب و رساله دربارهٔ ژول ورن نوشت و او را چنان‌که بود به دنیا معرفی کرد. مارسل موره در دو کتاب: ژول ورن بسیار شگفت‌انگیز (۱۹۶۰) و اکتشافات ژول ورن (۱۹۶۳) ژول ورن را به دنیا شناساند و از آن به بعد دوستداران ادب با نظر جدی تری به ژول ورن می‌نگرند.

ژول ورن که هفتاد و هفت سال (۱۹۰۵–۱۸۲۹) زندگی کرد، نزدیک به هشتاد داستان بلند و کوتاه و رسالهٔ پژوهشی و مقاله نوشته‌است. مانند تاریخ مصر و فرانسه و مستعمره‌هایش (۱۸۶۸) تاریخ رهنوردیهای بزرگ و رهنوردیهای بزرگ (۱۸۷۸) کریستف کلمب (۱۸۸۳) و افزون بر آن پانزده نمایشنامه نوشته که در آن دوره بر روی صحنه رفته‌است. شهرت او با سه داستان بلند مشهورش پنج هفته در بالن و سفر به مرکز زمین و از ماه به زمین آغاز شد. در عصری که نویسندگان خوش قریحه و چیره‌دستی چون بالزاک، دیکنز، الکساندر دوما، تولستوی، داستایوفسکی، تورگنیف، فلوبر، استاندال، جورج الیوت و امیل زولا و ده‌ها نویسنده نامدار دیگر زندگی می‌کردند، ژول ورن موفق شد جایگاه خود را به عنوان نویسنده و گردآور ورزیده در میان این مشاهیر تثبیت کند. وی با پیش‌بینی‌های ارزنده و روشن بینانهٔ خود، چراغ راهنمای نوآوران و دانشمندان در نیم و حتی یک سده پس از آن گردید. امروزه کشتی هسته‌ای ناتیلوس به افتخار کشتی افسانه‌ای به همین نام در اثر نامدار او بیست هزار فرسنگ زیر دریا نامگذاری گردیده‌است.


زندگی

ژول ورن در ۸ فوریه ۱۸۲۸ در شهر نانت متولد شد. پدرش پیر ورن در سال ۱۸۲۷ با دختری از نانت ازدواج کرده بود. هر چند که خانوادهٔ دختر بسیار توانگر بودند، پیر ورن که دلبستگی به آموختن و خواندن داشت به کار وکالت پرداخت. ژول ورن برادری به نام پل (۱۸۹۷–۱۸۲۹) و سه خواهر به نام‌های آنا، ماتیلد و ماری داشت.

در سال (۱۸۳۹) سوار بر کشتی خودش به نخستین دریانوردی دور و درازش پرداخت و به هند رفت. پس از بازگشت، در سال (۱۸۴۴) در دبیرستان نانت نام‌نویسی کرد و به آموختن سخنوری و فلسفه روی آورد. پس از گرفتن گواهینامه، به پیشنهاد پدر به کارهای حقوقی مشغول شد. هم‌زمان به نوشتن نمایشنامه و اندوه نمایش (تراژدی) می‌پرداخت ولی خانواده‌اش برای نوشتن داستان‌های غم‌انگیز به او اعتراض می‌کردند و به همین علت کما بیش از این کار دست کشید.

در سال (۱۸۴۸) با گرفتن اجازه از پدر برای ادامهٔ آموختن در رشته حقوق به پاریس رفت و در آنجا با استفاده از فرصت می‌کوشید تا نمایشنامه‌های خود را به روی صحنه ببرد. با این حال کارها آن طور که جوان ساده‌دل شهرستانی می‌اندیشید پیش نمی‌رفتند، پدر ماهانهٔ اندکی برای او می‌فرستاد و او ناچار برای گذران زندگی و هزینهٔ تحصیل باید با دشواری می‌کوشید و در عین حال صرفه‌جویی نیز می‌کرد. یک بار برای تهیه پول بلیت نمایش شکسپیر ناچار شد سه روز غذا نخورد. با وجود این سختی‌ها همچنان از کار نوشتن بازنمی‌ماند و به آفریدن نوشته‌های گرانمایهٔ خود ادامه می‌داد.

در همین اوقات با الکساندر دوما آشنا شد. او که دلبستهٔ ذوق و قریحهٔ ژول ورن جوان شده بود، وی را زیر و بال و پر خود گرفت و حتی برای دیدن نمایشنامه‌ها او را به لژ ویژهٔ خود می‌فرستاد. در سال ۱۸۴۹ با الهام از دوما سه نمایشنامه می‌نویسد که یکی را دومای پدر می‌پسندد و در سال ۱۸۵۰ نمایشنامهٔ یاد شده به نام «پوشال‌های برباد رفته» در نمایش‌خانه (تئاتر) تاریخی بر روی صحنه می‌رود و با موفقیت نِسبی روبرو می‌شود. در کنار اینها، ژول ورن ادامه تحصیل در رشتهٔ حقوق را فراموش نکرد و به درخواست پدرش پس از فراغت از تحصیل در شهر نانت به کار دادگویی پرداخت. با این حال عشق به نویسندگی او را رها نمی‌کرد و مجدداً روانهٔ پاریس شد. برای گذران زندگی ناچار به تدریس شد و در آن حال به نوشتن می‌پرداخت و دستاورد آن روزگار چند داستان است که سال‌ها بعد با نام فضانوردی‌های شگفت انتشار یافت. در سال ۱۸۵۲ ژول ورن نخستین نوشتهٔ بزرگ خود را به نام مارتین پاز را که داستانی تاریخی دربارهٔ جنگ‌ها و برخوردهای هندوها و دورگه‌های پرونی و اسپانیولی بود در رشته انتشارات دیرینکدهٔ خانواده‌ها چاپ کرد.

نویسندهٔ ۲۴ سالهٔ فرانسوی اکنون به چنان نام‌آوری رسیده بود که در همهٔ محفل‌های ادبی راجع به ذوق و قریحه و پهناوری دانسته‌های او به ویژه در رشتهٔ گیتی‌شناسی گفتگو می‌شد. در سال ۱۸۵۳ نمایشنامهٔ دیگر ژول ورن در نمایش‌خانه لیریک با کامیابی فراوانی روبرو شد. سال بعد نخستین داستان بلند خود به نام ارباب زاخاری و زمستانی در قطب جنوب ‏(en)‏ منتشر کرد و در این حال از نوشتن نمایشنامه نیز دست برنمی‌داشت. در سال ۱۸۵۷ با همسر آینده‌اش که بیوه‌ای بیست و شش ساله بود آشنا گردید و سپس با وی ازدواج کرد. در سال‌های ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۱ به سفرهای پژوهشی در اسکاتلند و نروژ اسکاندیناوی پرداخت. پس از بازگشت اپرایی را بر روی صحنه برد. در ۳ اوت ۱۸۶۱ میشل ورن تنها فرزند وی به دنیا آمد.

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان