خرچنگ (انگلیسی: The Lobster) فیلمی در سبک علمی–تخیلی به کارگردانی یورگوس لانتیموس است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این فیلم جزء فیلمهای انتخابشده جهت شرکت در بخش اصلی جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵ بود و جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد.
داستان
در آیندهای کابوسوار، افراد مجرد مجبورند ظرف مدت ۴۵ روز یک شریک زندگی برای خود بیابند؛ و اگر در طول این زمان در این امر موفق نشوند به حیوان بدل میشوند و آنها را در جنگل رها میکنند. این افراد اجازه خودارضایی نداشته و فقط میتوانند از کارکنان هتل برای تحریک شدن استفاده کنند. مهمانان در مجالس رقص و ارتقاء روابط شرکت میکنند. آنها میتوانند با استفاده از اسلحههای بیهوش کننده و شکار "گوشه گیرها (فراریها)" که در جنگل اطراف هتل زندگی میکنند، مدت اقامت خود را طولانیتر کنند و فرصت بیشتری برای پیدا کردن همسر داشته باشند.
پس از اینکه همسر دیوید، او را ترک میکند، دیوید به همراه برادرش که در قالب یک سگ است به هتل میروند. او با دو مرد که یکی به صورت نوک زبانی صحبت میکند و دیگری پایش میلنگد، آشنا میشود. دست راست مردی را که نوک زبانی صحبت میکند، بخاطر خودارضایی درون توستر میسوزانند. مردی هم که پایش لنگ است، با تظاهر به اینکه خونریزی بینی دارد، با دختری با همین ویژگی رابطه برقرار میکند و آن دو به بخش زوجها منتقل میشوند تا یک ماه به صورت آزمایشی در کنار یکدیگر زندگی کنند.
دیوید هم تصمیم میگیرد تا با تظاهر به سنگدل بودن، نظر زنی با همین ویژگی را جلب کند و وارد بخش زوجها شوند. بعد از مدتی که زن به او شک میکند، برادر دیوید (سگ) را میکشد و هنگامی که میبینید دیوید به خاطر مرگ برادر گریه میکند، درمییابد دیوید به او دروغ گفته است. زن تصمیم میگیرد تا موضوع را به مدیر هتل اطلاع دهد که دیوید او را بیهوش کرده و به یک حیوان تبدیل میکند تا انتقام برادرش را بگیرد.
دیوید از هتل فرار میکند و در جنگل به سایر فراریها میپیوندد. داشتن هرگونه رابطه عاشقانه بین افراد گروه فراری ممنوع است و در صورت بروز این اتفاق، افراد مجازات میشوند. دیوید که نزدیکبین است، متوجه زنی میشود که او هم این ویژگی را دارد. به مرور زمان دیوید و آن زن، شروع به رابطه میکنند و برای اینکه کسی متوجه نشود، از ایما و اشاره برای حرف زدن با هم استفاده میکنند. بعد از مدتی، دیوید و زن تصمیم میگیرند که از جنگل فرار کنند و زندگی عاشقانه خود را در شهر ادامه دهند. اما رهبر فراریها این موضوع را میفهمد و به بهانه جراحی چشم زن را به شهر میبرد و چشم او را کور میکند. دیوید پس از اطلاع از این ماجرا رهبر گروه را میکشد و با آن زن به شهر فرار میکند.
در پایان فیلم، دیوید و زن وارد رستورانی میشوند و از گارسون یک چاقو میگیرد. دیوید به دستشویی میرود تا چشمان خودش را نیز کور کند.