هانیبال

درام , ترسناک , جنایی
  • 0 دیدگاه
  • 13 بازدید
10
هانیبال

هانیبال

داستان فیلم

 هانیبال(Hannibal) هانیبال یک سریال آمریکایی در سبک ترسناک روان‌شناختی و جنایی–درام به سازندگی برایان فولر است که بر اساس شخصیت‌های خلق‌شده توسط توماس هریس ساخته شده و نخستین بار در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. از بازیگران اصلی آن میتوان به مدس میکلسن، هیو دنسی، لورنس فیشبرن و کارولین داورناس اشاره کرد. داستان سریال بر رابطه پنهان، پیچیده و خطرناک میان روان‌پزشک مشهور دکتر هانیبال لکتر و پروفایلر توانمند اف‌بی‌آی ویل گراهام تمرکز دارد؛ رابطه‌ای که کم‌کم به نبردی ذهنی میان شکار و شکارچی تبدیل می‌شود.

تولید سریال در سال ۲۰۱۲ آغاز شد و تیم سازندگان برای خلق فضای بصری، از سبک هنری گوتیک مدرن و نورپردازی‌های تیره و نمادین استفاده کردند. طراحی صحنه، غذاها، و جلوه‌های بصری به‌طور اختصاصی با هدف ایجاد حال‌وهوای هنری–ترسناک انجام شد. فیلم‌ برداری عمدتاً در تورنتو و مناطق اطراف آن صورت گرفت و برای فضاهای داخلی اف‌بی‌آی، بیمارستان‌های روان‌پزشکی و عمارت‌های قدیمی از مجموعه‌ای از لوکیشن‌های بازسازی‌شده استفاده شد.

سریال در سه فصل تولید شد. فصل اول از ۴ آوریل ۲۰۱۳ منتشر شد و با استقبال گسترده منتقدان روبه‌رو گردید؛ هرچند به دلیل ماهیت تاریک و داستان پیچیده‌اش، مخاطب خاص‌پسند تلقی شد. «هانیبال» با وجود توقف پخش پس از فصل سوم در سال ۲۰۱۵، همچنان به‌عنوان یکی از ماندگارترین سریال‌های جنایی–روان‌شناختی دهه شناخته می‌شود.


داستان

ویل گراهام (هیو دنسی)، کارآگاه و پروفایلر برجسته اف‌بی‌آی، به‌دلیل توانایی کم‌نظیرش در همذات‌پنداری با ذهن قاتلان، برای بررسی پرونده‌ای سریالی فراخوانده می‌شود. جک کرافورد (لورنس فیشبرن)، رئیس واحد علوم رفتاری، برای کمک به ویل، از دکتر هانیبال لکتر (مدس میکلسن)، روان‌پزشک شناخته‌شده و محترم، دعوت به همکاری می‌کند؛ بی‌خبر از اینکه لکتر خود یکی از خطرناک‌ترین قاتلان انسان‌خوار تاریخ است.

با عمیق‌تر شدن تحقیقات، ویل دچار فشارهای روانی شدید و کابوس‌های آزاردهنده می‌شود. در همین حال، لکتر به‌تدریج وارد ذهن آسیب‌پذیر او شده و به‌جای درمان، آرام‌آرام او را در مسیر فروپاشی هدایت می‌کند. در پرونده‌های مختلف، ویل و لکتر قدم‌به‌قدم به قاتلان سریالی نزدیک می‌شوند؛ اما در پس پرده، این لکتر است که مسیر را هدایت می‌کند و حقیقت را دستخوش تغییر قرار می‌دهد.

هرچه زمان می‌گذرد، مرز میان واقعیت و توهم برای ویل محوتر می‌شود. او می‌فهمد که هانیبال نه‌تنها مشاور او نیست، بلکه بازیگری اصلی در زنجیره‌ای از جنایت‌هاست. تقابل ذهنی این دو، به مبارزه‌ای روانی و نفس‌گیر تبدیل می‌شود که در آن، اعتماد، اخلاق و هویت معنای خود را از دست می‌دهند

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان