زیبایی آمریکایی

درام
  • 0 دیدگاه
  • 191 بازدید
9
زیبایی آمریکایی

زیبایی آمریکایی

داستان فیلم

زیبایی آمریکایی (به انگلیسی: American Beauty) فیلمی درام به کارگردانی سام مندز و محصول سال ۱۹۹۹ است.فیلم به مسائلی همچون عشق، خوشبختی، کمبود شخصیتی، کمبود عاطفی و همجنسگرایی می‌پردازد و جامعه مدرن و ساختار خانواده در آمریکا را به باد انتقاد شدید می‌گیرد.کوین اسپیسی و آنت بنینگ و وز بنتلی از جمله بازیگران فیلم هستند. فیلمنامه این فیلم نوشته آلن بال است. فیلم زیبایی آمریکایی در سال ۱۹۹۹ در هشت رشته نامزد جایزه اسکار بود و موفق به دریافت پنج جایزه اسکار از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلمبرداری، بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی و اسکار بهترین کارگردانی شد. این فیلم برای کمپانی دریم ورکز کمتر از ۱۵ میلیون دلار خرج برداشت؛ ولی در گیشه فروش به رقم خیره‌کننده ۳۵۶ میلیون دلار رسید. این فیلم با شعار تبلیغاتی "نزدیکتر نگاه کن" اکران شد. زیبایی آمریکایی سال‌هاست از نظر کاربران سایت IMDB جزو ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما محسوب می‌شود.


داستان

فیلم در مورد مردی میانسالی به نام لستر برنهام (کوین اسپیسی) است که در یک مجله تبلیغاتی مطلب می‌نویسد. همسر وی کارولین(آنت بنینگ)نام دارد. آن‌ها به هیچ وجه زندگی خوبی ندارند و روابطشان مدت هاست رو به سردی نهاده و تنها عامل حفظ خانواده آن‌ها دخترشان جینی است. لستر علاوه بر این مشکلات دچار افسردگی نیز شده‌است و مدت هاست که زندگی خود را پوچ می‌داند، به طوری که در ابتدای فیلم می‌گوید: من الان یه مرده متحرکم. روابط جینی با پدرش لستر نیز زیاد خوب نیست؛ چون او را عامل دعوا و سردی در خانه میداند.

لستر یک شب به اصرار همسرش برای بهبود روابط خود با دخترش به دبیرستان دخترش می‌رود تا نمایش رقص وی را تماشا کند؛ اما در دبیرستان وقتی دوست جینی یعنی آنجلا را می‌بیند، احساس می‌کند بعد از مدت‌ها عشقی در دل او به وجود آمده و عاشق آنجلا می‌شود. لستر حالا دیگر زندگی خود را پوچ نمی‌داند؛ بلکه هدف خود را از زندگی فقط رسیدن به آنجلا و داشتن روابط عاشقانه با آنجلا می‌داند. لستر از روز بعد تصمیم به تغییر می‌گیرد تا به آنجلا دست یابد ابتدا رئیسش را تهدید می‌کند و از وی حقوق یک سالش را می‌گیرد. سپس از کار استعفا داده و سعی می‌کند با حرکاتش زنش را که عامل بدبختی خود می‌داند تا مرز جنون آزار دهد و همچنین تصمیم به لاغر کردن می‌گیرد و تمام وقتش را به بدن سازی اختصاص می‌دهد.

در همین احوال خانواده جدیدی به همسایگی لستر می‌آیند. پدر خانواده سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی کلنل فیتز است و زنی با افسردگی شدید دارد و پسرشان ریکی نام دارد که چون در ۱۵ سالگی به دام اعتیاد افتاده بود، کلنل به وی همیشه مشکوک است و از ۱۵ سالگی تا حال که ۱۹ سالش است، هر سال دو بار از وی تست ادرار اعتیاد می‌گیرد؛ اما ریکی هنوز معتاد است و علاوه بر آن موادفروش نیز شده‌است و پدرش را نیز فریب می‌دهد. به طوری که هر گاه از وی آزمایش ادرار می‌خواهد، ادرار بچه به پدرش می‌دهد (این ادرار را از یکی از مشتریانش که پرستار یک پزشک اطفال است می‌گیرد). ریکی در دبیرستان جینی دختر لستر را ملاقات می‌کند و هر دو عاشق هم می‌شوند. همچنین لستر به دلیل بدن سازی اقدام به مصرف مواد نیرو زا می‌کند و موادش را از ریکی می‌خرد. لستر در اواخر فیلم متوجه خیانت همسرش کارولین شده و این انگیزه‌اش را برای همبستری با آنجلا بسیار بالاتر برده. خودخواهی‌های لستر و چشم چرانی‌هایش به آنجلا باعث می‌شود نفرت جینی نسبت به پدر افزون شود تا آن جا که تصمیم به قتل لستر می‌گیرد (البته این کار را نمی‌کند). رفت‌وآمدهای زیاد ریکی به خانه لستر و همچنین بروز یک اتفاق باعث ایجاد یک سوء تفاهم برای کلنل می‌شود به طوری که فکر می‌کند پسرش و لستر روابط همجنس گرایانه دارند (این سوء تفاهم بود؛ زیرا ریکی برای فروش مواد به خانه لستر می‌رفت). این سوء تفاهم باعث می‌شود، کلنل با کتک و خشونت ریکی را از خانه بیرون بیندازد. ریکی که حالا دیگر هیچ امیدی به زندگی با پدر و مادر خود ندارد، تصمیم به فرار به نیویورک به همراه جینی می‌گیرد و جینی که دیگر حالش از پدر و مادرش بهم می‌خورد و متوجه می‌شود، آن‌ها چقدر خودخواهند از تصمیم ریکی استقبال کرده و حاضر می‌شود با وی به نیویورک برود (آنها هیچ وقت موفق به انجام این کار نمی‌شوند). در همان هنگام ما متوجه می‌شویم کلنل همجنس گرا بوده و چون فکر می‌کرده لستر نیز همجنس‌گراست به وی پیشنهاد رابطه می‌دهد؛ اما لستر به وی می‌گوید: اشتباه گرفته‌است و وی همجنس‌گرا نیست. کلنل متوجه می‌شود به ریکی تهمت الکی زده‌است و برای هیچ و پوچ او را از خانه بیرون انداخته‌است. در نهایت لستر به آنجلا می‌رسد و آنجلا می‌پذیرد با لستر رابطه داشته باشد؛ اما ناگهان اظهار می‌دارد که هر چه دربارهٔ روابط جنسی گذشته‌اش گفته‌است، دروغ بوده و تا حالا با کسی رابطه نداشته‌است. لستر که متوجه می‌شود آنجلا باکره است، حاضر نمی‌شود با آنجلا رابطه جنسی برقرار کند و به خاطر لذت خویش زندگی آنجلا را بر باد دهد. در آخرین صحنه فیلم کلنل فیتز که دچار عذاب وجدان است و از طرفی نگران این است که لستر افشا کند وی همجنس گرا است، به خانه لستر رفته و او را به قتل می‌رساند.


حواشی فیلم

نقش آنجلا هیس ابتدا به کیرستن دانست پیشنهاد شده بود؛ ولی او قبول نکرد.

کریس کوپر آخرین نفری بود که به جمع بازیگران فیلم پیوست.

ابتدا قرار بود استیون اسپیلبرگ فیلم را بسازد؛ اما مرگ استنلی کوبریک و مشغول شدن اسپیلبرگ به ساخت ادامه فیلم نیمه تمام کوبریک یعنی هوش مصنوعی باعث شد تا مندس به پیشنهاد اسپیلبرگ ساخت فیلم را بر عهده گرفت.

کوین اسپیسی و انت بنینگ اولین انتخاب‌های سم مندس بودند؛ ولی در ابتدا تام هنکس را به او پیشنهاد داده بودند.

در فیلم صحنه‌ای است که انت بنینگ در فروش خانه شکست می‌خورد و گریه می‌کند و فریاد می‌زند. این صحنه فقط با یک برداشت گرفته شده‌است.

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان