در حال و هوای عشق (به چینی: 花樣年華) فیلم درام و رمانتیک هنگ کنگی سال ۲۰۰۰ میلادی است. کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی این فیلم را وونگ کار وای بر عهده داشتهاست.
خلاصه داستان
هنگ کنگ، سال ۱۹۶۲. زنی جوان، منشی شرکتی تجاری، اتاقی را در خانه یی اجاره میکند برای خودش و شوهرش که گویا بیشتر مواقع در سفر کاری است. همزمان مردی روزنامهنگار اتاقی را اجاره میکند در خانهٔ همسایه برای خودش و همسرش، که گویا کارمند هتلی(؟) است، و بیشتر مواقع در خانه نیست.
آنها در یک روز اسباب کشی میکنند و گه گاه به هم برمیخورند. تنهایی هایشان کمکم آنها را به هم نزدیک میکند تا سرانجام شبی دل به دریا میزنند و با هم به یک غذا خوری میروند. همان شب است که در مییابند که همسرانشان با هم سر و سری دارند و به آن دو خیانت میکنند.
از آن پس آنها نیز به خود اجازه میدهند که اوقاتی را با هم بگذرانند اما تنها در آن حد که جای خالی همسرانشان را برای هم پر کنند؛ زن حتی اجازه نمیدهد که مرد دستش را بگیرد. مرد میخواهد روی فیلمنامه یی کار کند و از زن میخواهد که کمکش کند، زن دو دل میان ادامه یا قطع ارتباط عاقبت به او میپیوندد به این امید که «ما مثل آنها نمیشویم».
آنها، بی هیچ تماس جسمی، روزها و شبها بر روی فیلمنامه کار میکنند و ساعاتی خوش را میگذرانند ولی نگاههای مزاحم و دخالت و حرف مردم باز باعث میشود که زن از مرد دوری گزیند و چندی میانشان فاصله بیفتد.
شبی، زیر باران در گوشهٔ خلوت یک کوچه، مرد به زن میگوید: «فکر میکردم ما مثل آنها نمیشویم، ولی اشتباه میکردم.» میگوید که میداند زن هرگز همسرش را به خاطر او رها نخواهد کرد و میگوید که به همین خاطر و «چون از حرف مردم خسته است»، برای کار در روزنامه یی به سنگاپور میرود؛ و زن میماند با اتاقها، اشیاء و خاطرهها.
سالها بعد، هر دو به امیدی نازک به آن اتاقها بازمیگردند. اشک در چشمانشان حلقه میزند و بغض گلویشان را میگیرد اما با آن که تنها دری میانشان فاصله میاندازد، میگذرند و همدیگر را نمییابند. مرد حالا رازی دارد که آن را تنها در حفره یی در دل یک دیوار باستانی نجوا میکند.