کارول (انگلیسی: Carol) فیلمی آمریکایی در سبک رمانتیک درام به نویسندگی فیلیس نیگی و کارگردانی تاد هینز است که بر اساس رمان بهای نمک به قلم پاتریشیا هایاسمیت ساخته شدهاست. در این فیلم بازیگرانی همچون کیت بلانشت، رونی مارا، سارا پلسون و کایل چندلر ایفای نقش میکنند. این فیلم در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵ به نمایش درآمد. کارول در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۵ به صورت اکران محدود در ایالات متحده و ۲۷ نوامبر ۲۰۱۵ در بریتانیا به روی پرده رفت. این فیلم با تحسینهای بسیار گستردهای از سوی منتقدین و مخاطبین مواجه شد.
داستان
داستان فیلم از رستورانی در شهر نیویورک و در دههٔ ۵۰ میلادی شروع میشود. «ترز بلیوت» (با بازی رونی مارا) دختر جوان و عکاسی است که با نامزد خود قصد ازدواج و عزیمت به فرانسه را دارد ولی هنوز تصمیمش را قطعی نکردهاست. با نزدیکی کریسمس و تعطیلات اواخر سال ترز تصمیم میگیرد تا در فروشگاه زنجیرهای و حراجی مخصوص کریسمس کار کند. در همین حین زنی میانسال به نام «کارول ایرد» (با بازی کیت بلانشت) را ملاقات میکند. کارول بعد از خریدش دستکشهای خود را در فروشگاه جا میگذارد که ترز با یک پست دستکشها را به کارول بازمیگرداند. این اقدام ترز باعث نزدیکی او و کارول شد و رابطهای دوستانه میان آنها شکل میگیرد. ترز در همین حین متوجه میشود که کارول متأهل است و دختر کوچکی به نام «ریندی» دارد و در آستانهٔ جدایی از همسرش «هارج» (با بازی کایل چندلر) قرار دارد. کارول بعد از اینکه متوجه میشود که همسرش میخواهد حضانت کامل فرزندشان رو بر عهده بگیرد، او داشتن مشکل اخلاقی کارول با دوست صمیمی اش ابی را به دادگاه ارائه داده و با همین راه میخواهد فرزندش «رینود» را مال خود کند. کارول تصمیم میگیرد برای مدتی به شیکاگو و غرب آمریکا سفر کند و از ترز نیز درخواست کرد که همراه او بیاید. ترز نیز پیشنهاد او را قبول کرد و به واسطهٔ همین تصمیم با نامزد خود «ریچارد» قطع رابطه میکند. همسرش هم مخفیانه شخصی را برای تحت نظر گرفتن او میفرستد.
در حین همین سفر این دو به شدت دلباختهٔ هم میشوند و در یکی از هتلهای بین راه رابطه عاشقانه برقرار میکنند همسر کارول به کمک مأمور مخفی اش از این ماجرا مطلع میشود تا در دادگاه علیه او استفاده کند، هارج همسر کارول با فشارهای زیاد وی را مجبور میکند تا به نیویورک برگردد و در دادگاه حضانت فرزندشان شرکت کند. کارول از دوست صمیمی اش «ابی» (با بازی سارا پلسون) درخواست میکند تا به شیکاگو بیاید و ترز را به نیویورک برگرداند. کارول در نامهای از ترز میخواهد که مدتی با او در تماس نباشد و او را برای مدتی فراموش کند. بعد از ان کارول حضانت کامل فرزندش را به همسرش واگذار میکند و ترز نیز در دفتر روزنامهٔ «نیویورک تایمز» مشغول به کار میشود. بعد از مدتی کارول با ترز تماس میگیرد و از او میخواهد که همدیگر را در رستورانی ملاقات کنند و ترز نیز میپذیرد. در حین این ملاقات در رستوران کارول از ترز درخواست میکند که به خانهٔ جدید او نقل مکان کند و با او زندگی کند ولی ترز قبول نمیکند و کارول در همانجا به ترز ابراز علاقه میکند و میگوید که او تنها کسی است که وی را درک میکند. بعد از ملاقات ترز در یک مهمانی دوستانه شرکت میکند و در آنجا متوجه میشود که هیچ هم زبانی ندارد و کسی او را درک نمیکند و اینکه چقدر تنهاست. او سریعاً خود را به رستورانی میرساند که کارول در آنجا با دوستانش بود. او وارد رستوران میشود و در تالار رستوران کارول را میبیند سپس آهسته به سمت او پیش میرود کارول نیز متوجه حضور ترز میشود و این دو برای لحظاتی با نگاههای معناداری به هم چشم میدوزند و در همین حین فیلم پایان مییابد.