آشغال های دوست داشتنی

درام
  • 0 دیدگاه
  • 252 بازدید
8
آشغال های دوست داشتنی

آشغال های دوست داشتنی

داستان فیلم

آشغال‌های دوست‌داشتنی فیلمی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی محسن امیریوسفی محصول سال ۱۳۹۱ است. این فیلم که دربارهٔ حوادث بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ است از دولت محمود احمدی‌نژاد موفق به دریافت مجوز پخش نشد و از دولت حسن روحانی نیز نتوانست پروانه نمایش برای سی‌ودومین جشنوارهٔ فیلم فجر دریافت کند. سرانجام پس از شش سال توقیف، در اواخر بهمن ماه سال ۱۳۹۷ موفق به دریافت مجوز اکران شد و مورد استقبال عموم قرار گرفت.


خلاصه داستان

تا به حال بجز خلاصه داستان یک خطی از این فیلم به‌رسانه‌ها داده نشده‌است اما خبرها حاکی از آن است که فیلم در مورد وقایع خاص انتخابات سال ۸۸ است. (خلاصه داستان فیلم همانیست که قبلاً گمان می‌رفت).

طبق اخبار غیررسمی داستان آشغال‌های دوست‌داشتنی در خانه یک پیرزن که با دخترخالهٔ میانسالش (سیما) زندگی می‌کند، می‌گذرد. در یکی از روزهای بعد از انتخابات که تجمع مخالفان انتخابات و معترضان در خیابان‌های تهران برقرار است عده‌ای از تجمع‌کنندگان فراری از دست نیروهای امنیتی وارد خانه پیرزن می‌شوند و در آنجا مخفی می‌شوند. بعد از خروج از خانه متوجه علامتی بر روی درب خانه پیرزن می‌شوند و طبق شایعه‌های آن روزها به پیرزن خبر می‌دهند که آنها احتمالاً در روزهای آینده به خانه او مراجعه خواهند کرد و آن‌جا را می‌گردند پس به پیرزن هشدار می‌دهند که اگر در خانه‌اش چیز مشکوک و مسئله‌سازی دارد آن را از خانه خارج کند تا مشکلی برایش به وجود نیاید و داستان تازه از اینجا شروع می‌شود.

بر اتاق خانه پیرزن چهار قاب عکس از چهار مرد وجود دارد. قاب عکس بزرگتر متعلق به همسر پیرزن است که ظاهراً از طرفداران مصدق بوده‌است که در جریان کودتای ۲۸ مرداد برایش اتفاقی می‌افتد و با اینکه طرفدار نظام پادشاهی است اما پس از انقلاب به حج رفته و تغییر رفتار می‌دهد. مرد دوم پسر بزرگ پیرزن است که در جنگ ایران و عراق شهید شده‌است. قاب عکس سوم متعلق به برادر اوست که از اعضای یکی از گروه‌های کمونیستی بوده‌است که در جریان اتفاقات دهه شصت اعدام می‌شود و قاب عکس چهارم هم متعلق به پسر کوچکتر پیرزن است که در دانشگاه‌های خارج از کشور فارغ‌التحصیل شده‌است و همان‌جا زندگی می‌کند.

روند داستان به گفتگوی خیالی این چهار نفر با پیرزن در جریان شبی می‌گذرد که او خیال می‌کند فردا به سراغش خواهند آمد.

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان