مانی حقیقی یک کارگردان هنری سینما از طرف تهیهکنندهاش تحت فشار است تا از دو بازیگر تجاری برای بازی در نقشهای اصلی فیلمش استفاده کند. از نظر کارگردان آنها بدترین انتخابهای ممکن هستند، اما اگر میخواهد که فیلم را بسازد مجبور است در مدت کوتاهی آنها را به نقشهایشان نزدیک کند و این کار آسانی نیست.
آن ها از سرگرد شادمان به عنوان کارشناس انتظامی کمک می گیرند .سرگرد قبول می کند به آن ها آموزش دهد و آن ها را همراه خود می برد تا شیوه کار او را یاد بگیرند.دریکی از این پرونده ها با جسد فردی به نام محمود معتضدی در کنار رودخانه مواجه می شوند.روی دست او علامتی خالکوبی شده و حکم نوشته شده، نفر دیگری هم به نام کامران دهن لق با همین خالکوبی کشته شده است.آن ها یک باند توزیع مواد مخدر هستند و ماده ای مخدر به نام حکم لازم را پخش می کنند شادمان نفر سوم این گروه را که حسام کشمیری نام دارد در یک باغ بازداشت می کند.آن ها به دنبال نفر چهارم هستند چون گمان می کنند این بازی با چهار نفر انجام می شود و نفر چهارم عامل قتل است.
حسام کشمیری به یک باشگاه سوارکاری رفت و آمد دارد شادمان به همراه پژمان جمشیدی و سام درخشانی و خانم آزاده تهیهکننده این فیلم برای تحقیقات بیشتر در مورد نفر چهارم و همچنین به بهانه اسب و لوکیشن برای فیلم خود به این محل مراجعه می کنند.
رضا رویگری و مجید مظفری که صاحبان این باشگاه سوارکاری هستند متوجه می شوند شادمان پلیس است برای همین آن ها را بیهوش می کنند و گروگان می گیرند ولی پس از به هوش آمدن متوجه می شوند رویگری و مظفری در کار جعل اسکناس هستند و به مواد مخدر ربطی ندارند واین سوءتفاهم بوده و آن ها اشتباهی به این پرونده ورود کرده اند ولی خلافکاران حاضر به آزادی آن ها نیستند و قصد دارند تا آن ها را بکشند تا مدرکی باقی نماند.در پایان آن ها موفق به فرار می شوند وخلافکاران را بازداشت می کنند.
همچنین حسام کشمیری اعتراف می کند باند آن ها سه نفره بوده و حکم مخفف اسم حسام و کامران و محمود است ، از طرفی فیلم ساخته می شود و اکران موفقی پیدا می کند در حالی که کارگردان مانی حقیقی سکته کرده و فوت شده و دیگر نیست تا این موفقیت راببیند .در انتهای داستان در یک نما نشان داده می شود که محمود معتضدی در اثر تصادف رانندگی مرده است و قتلی در کار نبوده است.
فیلم خوب بد جلف بسیار جالب وخوبی هستش.