قلادههای طلا یک فیلم پروپاگاندای ایرانی به کارگردانی ابوالقاسم طالبی محصول سال ۱۳۹۰ است که حوادث پس از انتخابات ۸۸ را به روایت جمهوری اسلامی به تصویر کشیدهاست.
اکران فیلم از تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ شروع شد. فیلمبرداری صحنههای فیلم در تابستان ۱۳۹۰ و در شهر تهران انجام شده است. نویسنده به گفته خودش، در تدوین فیلمنامه فیلم از اطلاعاتی که اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق فراری از اردوگاه اشرف، فیلمهای مستند بسیج و نیروی انتظامی و متن بازجوییهای دستگیرشدگان در خلال ناآرامیهای پس از انتخابات به دست آورده، کمک گرفته است. ابوالقاسم طالبی تصمیم داشته در ابتدا نام فیلم «ترور رئیسجمهور» گذارده شود که به موجب نامهای که از دفتر هاشمی رفسنجانی به دست وی میرسد، از این کار نهی میشود و نام فیلم به قلادههای طلا تغییر پیدا میکند.
طالبی، کارگردان فیلم، اعلام کرده فیلم قلادههای طلا با حمایت سید علی خامنهای ساخته شدهاست. این در حالی است که طالبی پیش از این گفته بود که هیچ نهاد و ارگانی از فیلمی که ساخته، حمایت نکرده و نمیکند.
ماجرا با برنامهریزی گردآمدگان دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و ضدانقلاب و دیگر مخالفان نظام برای شلوغ کردن انتخابات آغاز میشود.
با توجه به این که در تاریخچهٔ دنیا ترور هر شخص باعث افزایش محبوبیت همقطارانش شدهبود، تصمیم بر این میشود که سید محمد خاتمی که نامزد احتمالی اصلاحطلبان در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران خواهد بود را ترور کنند و با این ترور جریان اصلاحات محبوب شود و مملکت را پله پله به آشوب بکشانند.
با اقدامات او، ۹ خرداد ۱۳۸۸ در دستشویی هواپیمای اهواز-تهران بمب میگذارند که بر فراز تهران منفجر شود. وزارت اطلاعات از این قضیه باخبر میگردد ولی معلوم میشود که خاتمی با پرواز پیش که رده یک (فرست کلاس) بوده، آمده است. با این حال خدمهٔ پروازی بهموقع بمب را یافتند و پس از فرود اضطراری سریع به باند انداخته و هواپیما سالم میماند.
با شکست عملیات مخالفان جمهوری اسلامی ایران، مازیار فنایی زاده، جاسوس ارشد ایرانیتبار امآی۶ از سوی سرپرست ایرانیتبار خود یعقوب قادری (مک گورین)، مأمور میشود به ایران بیاید و پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران را راه بیندازد و مدیریت کند. مقر واسط در استانبول است.
جاسوس که در وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ نیز دست داشتهاست، با تغییر قیافه به ایران میآید. وزارت اطلاعات جاسوس را شناخته و مأمور خود را، به عنوان رانندهٔ تاکسی، مأمور مراقبت از وی میکند. او از طریق تلفن همراهش که ماهوارهای است، از سوی جاسوسی دیگر امآی۶ که به وزارت اطلاعات نفوذ کردهاست، بوسیله پیامک از این قضیه اطلاع مییابد و با کشتن راننده میگریزد.
با این اتفاق دکتر جواد رخصفت مأمور ارشد اطلاعات ایران به این ماجرا شک میکند و عامل اخراج مأموری دیگر میشود که به او شک کردهاست. مأمور دوم مدام تکرار میکند که قرار است در ایران کودتای مخملی اتفاق بیفتد ولی مؤثر واقع نشده و بیرونش میکنند.
انتخابات برگزار شده و نتیجه اعلام میشود. در این هنگام جاسوس در یک خانهٔ تیمی است که در آنجا سلطنتطلبی ثروتمند با همسرش، دو زن عضو سازمان مجاهدین خلق و یک همجنسگرای متخصص کارهای رایانهای و وب هستند، پیام را از خارج میگیرد و در شبکهٔ اینترنت پخش میکند که با رمز «تقلب بزرگ» در انتخابات تقلب شدهاست.
ماجرا از اینجا شدت میگیرد.
تیزر فیلم قلاده های طلا: