شبهای روشن فیلمی است بهکارگردانیِ فرزاد مؤتمن که فیلمنامهی آن را سعید عقیقی نوشتهاست. فیلمنامهی این اثر برداشتی آزاد از داستانِ «شبهای روشن» اثرِ داستایوفسکی است. مهدی احمدی و هانیه توسلی در این فیلم بهایفای نقش پرداختهاند.
خلاصه
شبهای روشن داستانِ زندگیِ دو انسانِ تنهاست. مرد، استادِ دانشگاه، سرخوردهی اجتماعی و مأیوسِ فلسفیست و انزوای خود را با تدریسِ ادبیات، مطالعهی کتاب و پرسهزدن در خیابانها میگذراند. شبی متوجهِ دختری ساکبهدست میشود و به او کمک میکند تا از شرّ مزاحمتِ یک رانندهی ماشین رهایی یابد. از اینجا بینِ او و رؤیا دوستی شکل میگیرد. رؤیا بنا بر قولی که به عاشقِ خود، امیر، دادهاست، یکسال پس از آخرین ملاقات به وعدهگاه آمده و میخواهد چهار شب در محل و ساعتِ معیّن در انتظارِ امیر بماند. استاد به رؤیا پناه میدهد و به او کمک میکند تا امیر را پیدا کند. طیّ این چهار روز بین رؤیا و استادِ دانشگاه بهتدریج دلبستگی بهوجود میآید. استاد مصمّم میشود که با رؤیا ازدواج کند، امّا در چهارمین شب امیر به محلّ ملاقات میآید و رؤیا با او میرود. فیلم روایتِ چهگونگیِ آشنایی، دلبستگی و جداییِ این دو شخصیت از زبانِ استادِ دانشگاه است.
استقبال
در ابتدا واکنشِ منتقدین نسبتبه فیلم چندان مثبت ارزیابی نشد. ماهنامه سینمایی فیلم، شبهای روشن را زجرآور، کسالتبار و مزخرف خواند. اما پس از اکرانِ عمومی و استقبالِ تماشاگران، فیلم در مطبوعات و بینِ منتقدان تبدیل به یک «کالت» شد. و بنا بهگفتهی برخی از منتقدانِ سینما، هنوز یکی از بهترین آثارِ فرزاد مؤتمن شناخته میشود.
نشریهی فیلم و سینما دربارهی فیلم چنین نوشت:
در آغاز فیلم، استادِ ادبیات (مهدی احمدی)، غزلِ عاشقانهی معروفی را با لحنی بسیارسرد میخوانَد. یعنی دقیقاً کاری که مؤتمن در کلّ فیلم آن را به انجام رسانده، اینکه داستانِ عاشقانهی معروف داستایوفسکی را با لحنی سرد روایت کردهاست. ریتمِ آرام شبهای روشن و بازیهای سرد و بیاحساس، باتوجه به اینکه با فیلمی عاشقانه سروکار داریم، خبر از جسارتِ بالای سازندهاش میدهد. بااینهمه شبهای روشن بیشتر از هر فیلمِ دیگری در این سالها، مشحون از حسّوحالی عاشقانه است. شبهای روشن یک عاشقانهی آرام و موقّر است. کسانی که فیلم را تفرعنآمیز و پُراداواصول دیدهاند، از درکِ منطقِ درونیِ فیلم عاجز ماندهاند، فیلمی که بر خلافِ ساختهی قبلیِ سازندهاش، بیشترین انرژی را نه از فیلمنامه، که از اجرای فوقالعادهاش گرفتهاست. توجه داشته باشیم که شبهای روشن با یک کارگردانیِ متوسط (و نه حتا ضعیف) مبدّل به یک نمایشنامهی کسالتبارِ رادیویی میشد.