بمانی فیلم ایرانی محصول سال ۱۳۸۰ توسط داریوش مهرجویی است. این فیلم شرح زندگی سه دختر ایلامی به نامهای مدینه، نسیم و بمانی است.
خلاصهٔ داستان
سرنوشت سه دختر ایلامی در فیلم به تصویر کشیده شدهاست: مدینه که قالیباف است و به دست برادر و دوست برادرش کشته میشود به جرم این که با سربازی که سفارشدهندهٔ فرش به او بوده، در شهر دیده شدهاست.
دومین دختر نسیم نام دارد. او در رشتهٔ پزشکی قبول شده، اما پدر مخالف تحصیلش است. علیرغم مخالفتِ پدر، نسیم سرِ کلاس میرود، و وقتی پدر میفهمد، به دانشگاه میرود و او را بهشدت کتک میزند و از سر کلاس به خانه میبرد. نسیم خودسوزی میکند ولی با درصد سوختگی بالا زنده میماند.
سومین دختر بمانی است. پدرش کارگر سادهٔ شهرداری است و چند فرزند دارد. صاحبخانه، که مردی ۶۵ساله است، با صرفنظرکردن از کرایههای عقبافتاده، میخواهد با بمانی ازدواج کند. پدر موافقت میکند و بمانی بهاجبار ازدواج میکند. بمانی در خانهٔ شوهر فقط خدمتکار است و پس از چندی به خانهٔ پدر میرود و خودسوزی میکند، اما زنده میماند و به خانهٔ شوهر برگردانده میشود؛ اما شوهرش دیگر او را نمیپذیرد و طلاق میدهد. بمانی فرار میکند و به قبرستانی میرود و با پیشنهاد مرد مردهشور، شمع و گلاب میفروشد و آن دو تصمیم میگیرند که همانجا زندگی کنند.
bad nist