۲۴ (به انگلیسی: The 24 یا Twenty-Four) نام مجموعهای تلویزیونی محصول شبکهٔ تلویزیونی فاکس آمریکا است. پخش این سریال در ۶ نوامبر ۲۰۰۱ آغاز شد و در ۲۴ مه ۲۰۱۰ به پایان رسید. در بین فصل ششم و هفتم این سریال، یک فیلم تلویزیونی به نام ۲۴: رستگاری نیز به نمایش درآمد. در تاریخ ۱۳ مه ۲۰۱۳ شبکهٔ تلویزیونی فاکس رسماً اعلام کرد که سریال ۲۴ با ۱۲ قسمت جدید و با نام ۲۴: یک روز دیگر زنده بمان، در مه ۲۰۱۴ به تلویزیون برخواهد گشت. این قسمتها از ۵ مهٔ تا ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۴ از شبکهٔ فاکس پخش شد.سریال ۲۴: میراث که اسپینآفی از همین سریال میباشد، از ۵ فوریه ۲۰۱۷ شروع به پخش کردهاست.
داستان این سریال مربوط به شخصیتی به نام جک باور است که در سیتییو[E ۱] یا واحد ضد تروریستی،[E ۲] کار میکند. او مأموری ماهر و باتجربهاست و هر روز (هر فصل)، تلاش او را برای متوقف کردن یک رشته حملات تروریستی از جمله سوءقصد به جان رئیس جمهور، حملات هستهای، بیولوژیکی و شیمیایی، حملات مجازی و خنثی کردن توطئههای شرکتهای بزرگ و شناختن عوامل فساد در دولت نشان میدهد. هر فصل این سریال، ۲۴ قسمت دارد که از لحاظ داستانی بیستوچهار ساعت یک روز را شامل میشود و مدت هر قسمت حدوداً چهل دقیقه است که با ترکیب پیامهای بازرگانی دقیقاً یک ساعت میشود.
این سریال به علت نشان دادن صحنههای متعدد شکنجه و استفاده از شخصیتهای مسلمان به عنوان تروریست در نیمی از فصلها، مورد انتقاد قرار گرفتهاست. با این حال در طول هشت فصل، بارها نامزد دریافت جوایز مختلف شده و برخی از آنها از جمله جایزه امی بهترین سریال درام در سال ۲۰۰۶ و جایزه گولدن گلوب بهترین سریال درام در سال ۲۰۰۳ را دریافت کردهاست. همچنین ۲۴، طولانیترین سریال تلویزیونی درام به حساب میآید.
خلاصهٔ داستان
فصل ۱
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۱)
فصل ۱ در ساعت ۱۲ نیمهشب آغاز میشود و در این روز قرار است تا انتخابات اولیه ریاست جمهوری در کالیفرنیا برگزار شود. در ابتدا کیم باور، فرزند جک، با مادرش تری بهدلیل اینکه مادرش را عامل جدایی کوتاهی که در قبل داشتهاند، میداند با او رابطه خوبی ندارد و طی این جریانات کیم برای خوشگذرانی با دوستان خود از خانه فرار میکند. مادرش که نگران اوست بهدنبالش میروند اما تروریستها برای سوء استفاده از جک تری همسرش و کیم دخترش را گروگان میگیرند پس از این جک با زیرکی علاوه بر اینکه این تروریستهای صربستانی را ناکام میگذارد، دختر و همسرش را نیز نجات میدهد در این جریانات یکی از تروریستها به تری تجاوز جنسی میکند، اما تری سعی میکند به کسی نگوید ولی پس از انتقال به بیمارستان (پس از نجات یافتن بهدست همسرش) مشخص میشود که او باردار است، اما پس از مدت کوتاهی معلوم میشود که بچه متعلق به جک است، همچنین پس از این اتفاقات کیم باور نظرش دربارهٔ مادرش تغییر میکند و سعی میکند احترامش را نگه دارد. همچنان تروریستها قصد دارند تا دیوید پالمر، نامزد ریاست جمهوری را ترور کنند و جک مسئول محافظت از جان دیوید پالمر است. بعداً مشخص میشود که تروریستها خانوادهٔ دریزنها هستند که از دیوید پالمر و جک باور کینهٔ شخصی دارند، در پایان این فصل همسر جک باور، تری باور بهدست عامل تروریستها، نینا مایرز کشته میشود.
فصل ۲
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۲)
پس از جریانات فصل ۱، که اکنون ۱۸ ماه از آن گذشتهاست، جک باور پس از مرگ همسرش تری تصمیم به ترک شغل و کنارهگیری از امور دولتی گرفتهاست، اما پرزیدنت دیوید پالمر که به جک اعتماد زیادی دارد از او در جریان مهار عوامل تروریستهای عرب که سعی در منفجر کردن بمب اتمی در خاک ایالات متحده آمریکا (شهر لس آنجلس) را دارند کمک میخواهد، جک در ابتدا تن به این کار نمیدهد و تلفنهای متعدد را بیپاسخ میگذارد اما با مشاهدهٔ درخواست دوستانه پرزیدنت پالمر تصمیم به کمک به دولت میگیرد، از سوی دیگر دختر جک، کیم، پدرش را مقصر مرگ مادرش میداند و به همین جهت تصمیم به زندگی مستقل گرفتهاست و برای دختر خانوادهٔ ثروتمندی پرستاری میکند، در اپیزودهای آغازی سیتییو (واحد ضد تروریستی) به شخصی به نام رضا مشکوک است و به همین جهت مأمورش تونی آلمیدا را جهت بازجویی از رضا میفرستند. پس از تحقیقات طولانی عوامل اصلی شناخته میشوند و همچنین رضا در این جریانات کشته میشود ولی با هوشیاری جک بمب اتمی را از تروریستها باز پس میگیرند، اما کیم پس از مشاهدهٔ رفتار بد پدر خانوادهای که درش به پرستاری مشغول است تصمیم به نجات مگان (دختر آن خانواده) از دست پدرش میگیرد و اتفاقاتی برایش میافتد ولی در آخر با کمک یکی از دوستانش موفق به نجات خود و مگان از دست سرپرست خشن (بیمار روانی) آن خانواده میشود، اما در سوی دیگر دولت آمریکا با توجه به مدرکی جعلی تصورش این است که سه کشور در منطقهٔ خاورمیانه در این کار دست داشتند و تروریستها را پوشش میدادند و درصدد حملهٔ سریع نظامی به آن کشورها میآید. جک که این مسئله برایش عجیب است به تحقیق دربارهٔ این موضوع میپردازد و پس از عملیاتهایی خطرناک[توضیح ۱] و با کمک شخصی عرب از طرف دولتهای نامبرده شده به نام یوسف موفق به کسب مدرک معتبر میشود و عاملان را شناسایی میکند و مدارک را به دیوید پالمر که زیر فشار کابینهاش است[توضیح ۲] تحویل میدهد و دولت آمریکا از حملهٔ نظامی به کشورهای یادشده صرف نظر میکند، در پایان این فصل مایک نویک رئیس دفتر ریاست جمهوری دیوید پالمر به دلیل خیانت به رئیسجمهور از کارش برکنار میشود. همچنین در این فصل جورج میسون رئیس واحد سیتییو جانش را برای حفاظت از مردم آمریکایی فدا میکند.
فصل ۳
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۳)
در آغاز این فصل، ۳ سال از حوادث فصل دوم گذشتهاست، جک بهعنوان مدیر سیتییو انتخاب شدهاست، او در جریان عملیاتی از پیش به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردهاست، ولی در تلاش است تا مواد را ترک کند. همچنین او به جهت اینکه از دخترش کیم محافظت کند او را نیز به جهت کار در بخش کامپیوتر به سیتییو آوردهاست. در ابتدا جک و همکارش چیس ادمونز برای بازجویی از شخصی در زندان به نام رامن سالازار میروند، جک پس از عملیاتی او را فراری میدهد و همگان از این موضوع تعجب میکنند اما پس از مدتی مشخص میشود که این یک عملیات مخفی برای دستگیری برخی عوامل تروریست[توضیح ۳] است و همچنین به دست آوردن ویروس خطرناکی که بهدست برخی عوامل قاچاق دارو قرار است به آمریکا برده شود است، در اوایل فصل کلوئی ابرایان در ادارهٔ سیتییو کودکی را با خود همراه دارد و مشخص میشود که آن کودک فرزند چیس ادمونز است و از آنجا که کیم باور با چیس رابطه داشته از این مسئله تعجب میکند، در سوی دیگر تونی آلمیدا در عملیاتی بهدست تروریستها زخمی شدهاست و جک که در مکزیک است مسئولیت مدیریت سیتییو به دوش میشل دسلر میافتد، پس از اینکه این جریان (عملیات مکزیک) به گوش رئیس جمهور دیوید پالمر میرسد به شدت از این پنهانکاری ناراحت میشود. او که در حال رقابت برای پیروزی در دورهٔ دوم انتخابات ریاست جمهوریش است با مسائلی از جمله جریان ارتباط داشتن برادرش وین پالمر با همسر یکی از مسئولان پرنفوذ دولتی و مقابله با تروریستها است. در مواردی مجبور به تسلیم دربرابر برخی خواستههای تروریستها (از جمله تحویل دادن رایان شاپل مسئول ارشد تشکیلات ضدتروریستی به آنان) میشود در اوایل فصل جک در مکزیک موفق به کسب ویروس میشود. اما بعد از مدتی متوجه میشود که ویروس تقلبی است. او همچنین نینا مایرز را در گروههای خطرناک خلافکار دستگیر میکند و به سیتییو منتقل میکند، نینا درصدد فرار برمیآید ولی جک او را در هنگام فرار میکشد که برای خیلیها سوء تفاهم میشود که آن مسئله شخصی بودهاست، پس از ساعتها عملیات جک موفق به دستگیری تروریستها میشود. اما در سویی باقیماندگان تروریستها با مقدار کمی از ویروسی که برایشان باقیمانده میخواهند به اهدافشان برسند، آنان میشل دسلر را گروگان میگیرند و همسرش تونی آلمیدا را تهدید میکنند و تونی در برابر خواستههایشان تسلیم میشود که به همین جهت در پایان تونی بهعنوان خائن به کشورش شناخته میشود که با تلاشهای رئیسجمهور پالمر و جک باور از زندان آزاد میشود و در نهایت میشل نجات پیدا میکند و جک نیز موفق به ترک مواد مخدر میشود، اما پرزیدنت پالمر بهدلایلی از شرکت در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری کنارهگیری میکند.
فصل ۴
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۴)
از جریانات فصل سوم، ۱ سال و نیم گذشتهاست، جک باور در وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا برای وزیر دفاع آمریکا، جیمز هلر کار میکند. او همچنین با دختر وزیر دفاع آدری رینز رابطه دارد، در اپیزود اول جیمز هلر به دیدار پسر کوچکترش میرود که با حملهٔ تروریستهای ترک که از آمریکا و مردم آمریکایی متنفرند روبهرو میشوند، جیمز هلر و دخترش ربوده میشوند و جک درصدد نجات آنان مییابد و پس از عملیات سخت موفق میشود، از سوی دیگر خانوادهای به نام آراز به حبیب مروان (تروریست اصلی) کمک میکنند و در پوشش یک خانواده قانونمند برخی اعمالی را که مشکل است انجام میدهند. شهره آغداشلو، بازیگر ایرانی، نقش همسر مروان را بازی میکند. اولین هدف تروریستها پرزیدنت جان کیلر، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا است که موفق به حمله به هواپیمای رئیس جمهور با هواپیمای رادارگریزی که از خود ارتش آمریکا دزدیده بودند، میشوند، رئیس جمهور زخمی میشود و بیشتر افراد درون هواپیما کشته میشوند، اما این پایان کار نیست آنان نقشههای دیگری دارند که بیشترشان با عملیاتهایی که مأمور ویژهٔ فدرال جک باور و واحد ضد تروریستی (سیتییو) انجام میدهند، متوقف و خنثی میشود. آخرین نقشهٔ حبیب مروان انفجار یک بمب اتمی در خاک آمریکاست. هدف او بهطور دقیق مشخص نیست که میخواهد کدام شهر یا ایالت را مورد هدف قرار دهد و به همین جهت جک وارد جریان میشود و در آخر با تحت فشار گذاشتن مروان متوجه هدف که شهر لس آنجلس است میشود و خطر را با شلیک هواپیمایی به موشک دارای کلاهک هستهای رفع میشود، اما در این جریانات جک برای پیدا کردن مروان مجبور میشود به سفارت جمهوری خلق چین برای بازجویی از شخصی چینی که از مکان مروان خبر دارد حمله کند، دولت چین خواستار تحویل سریع باور به چین است اما با تلاش رئیس جمهور سابق آمریکا، دیوید پالمر و همچنین دوستان جک[توضیح ۴] موفق به جعل مرگ جک میشوند و جک زندگی جدیدی را شروع میکند.
فصل ۵
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۵)
در ابتدای فصل پنجم، ۱۸ ماه از جریانات فصل چهارم گذشتهاست، همگان تصور میکنند جک باور مردهاست، یک گروه تروریستی رئیسجمهور سابق آمریکا، دیوید پالمر را ترور میکنند و درصدد این هستند تا این جریان را به گردن جک بیندازند و سعی دارند تمامی افرادی که از جعل مرگ جک خبر داشتند (تونی آلمیدا، میشل دسلر و کلوئی ابرایان) را به قتل برسانند، میشل بدست تروریستها کشته میشود و تونی نیز به شدت زخمی میشود، اما کلوئی سریع عمل میکند و از چنگال تروریستها فرار میکند و جک را از این جریان مطلع میکند و او برای کمک به کلوئی از محل جدید زندگیاش به لس آنجلس میآید، از سوی دیگر رئیس جمهور چارلز لوگان[توضیح ۵] در حال بستن قراردادی با رئیسجمهور روسیه، یوری سواروف است ولی تروریستهای روسی درصدد جلوگیری از ایجاد روابط صمیمانه با غرب و ترور رئیس جمهور سواروف هستند، از همین رو لوگان را به کشتن مردم آمریکایی تهدید میکند و او تسلیم میشود اما با تلاش و فداکاری مأمور گارد ویژه، آرون پیرس حملات تروریستی شکست میخورد، جک نیز موفق به مهار حملهٔ دیگری در فرودگاه لس آنجلس میشود، پس از اینها تونی به هوش میآید و پس از مطلع شدن از مرگ میشل بسیار ناراحت میشود و در جریان درگیری در مرکز پزشکی سیتییو با هندرسون (مأمور سابق دولتی که گمان میرود با تروریستها همدست است) کشته میشود (که در فصل هفتم مشخص میشود، تونی زندهاست) و هندرسون از مرکز فرار میکند. جک در جریان عملیاتی متوجه موضوعی شگفتانگیز که همدستی رئیس جمهور چارلز لوگان با عوامل تروریستی است، میشود و پس از عملیاتهای خطرناکی موفق به دستگیری رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا میشود. همچنین او هندرسون را در پایان فصل میکشد ولی عوامل دولت چین که حواسشان بهشدت به سوی جک باور بود از موضوع زندهبودن جک مطلع میشوند و به جهت حملهٔ جک به کنسولگری چین (در اواخر فصل چهارم) او را دستگیر و به چین منتقل میکنند.
فصل ۶
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۶)
۲۰ ماه پس از پایان فصل ۵، فصل ششم در ساعت ۶ صبح و در شهر لس آنجلس آغاز میشود. تروریستهایی عرب که سر دستهشان حمری الاسد است دولت آمریکا را همواره تهدید میکنند، اما در سویی دیگر شخصی به نام ابو فاید از رئیس جمهور ایالات متحده؛ وین پالمر خواسته معامله دارد و به او گفته که اگر دولت آمریکا، مأمور سابق سیتییو، جک باور که در چین زندانی است را به آنها تحویل دهند، در عوضش مکان حمری الاسد را به آنان خواهد گفت، دولت آمریکا این کار را میکند و با مذاکره جک را از چین تحویل میگیرد و به آنان میدهد، جک در پیش تروریستهایی که از او کینههای زیادی داشتند، متوجه میشود که الاسد فقط یک وسیله برای گولزدن آمریکاییها بودهاست و تروریستهای اصلی خود ابوفاید و عواملش هستند، او موفق به فرار از چنگ ابوفاید میشود و درصدد آگاه ساختن مسئولان آمریکایی میشود. اما آنان حرفهای جک را باور نمیکنند و جک خود دست به کار میشود و الاسد را نجات میدهد و با او حملهٔ تروریستی مترو را خنثی میکند، اما جک بعد از مجبور شدن به کشتن همکارش کرتیس تصمیم به ترک شغلش را میگیرد. اما با انفجار بمب اتمی در لسآنجلس توسط تروریستها که طی آن ۱۲٬۰۰۰ آمریکایی مقیم لس آنجلس کشته میشوند، او نظرش تغییر میکند و تصمیم به مقابله با آنان را میگیرد، پس از چندین عملیات خطرناک جک تروریستها را که عمدتاً عرب و روسی هستند را دستگیر میکند و تراشهٔ مربوط به فناوریهای نظامی روسیه را پس میگیرد، اما برخی چینیها که آدری رینز را پس از فصل پنجم (که به دنبال جک تا چین رفته بود) گروگان گرفته بودند در عوض تراشهٔ تکنولوژیهای روسیه حاضرند او را آزاد کنند و جک به جهت آزاد کردن آدری این کار را میکند و این خشم دولت روسیه را دربردارد و دولت روسیه تهدید به این میکند که اگر فناوریهای نظامی روسیه لو برود آنان ایالات متحده را مسئول میدانند و بین روسیه و آمریکا جنگ خواهد صورت گرفت، اما جک موفق به بازپسگیری تراشه میشود، ولی به دلایل شخصی تصمیم به ترک همیشه آدری میگیرد.
۲۴: رستگاری
نوشتار اصلی: ۲۴: رستگاری
۲۴: رستگاری نام فیلم دوساعتهای است که بین فصل ششم و هفتم سریال ۲۴ پخش شد. جک ۴۴ ماه پس از اتفاقات فصل ششم به زندگی در کشور سانگالا و در کنار دوست قدیمیاش کارل بنتون روی آوردهاست. در همین زمان الیسون تیلور در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسیدهاست و در حال تحویل گرفتن دفتر خود در کاخ سفید است. جک نیز به علت اعمال شکنجه در انجام بازجوییهایش از طرف دولت آمریکا تحت پیگرد است. او و کارل در سانگالا مدرسهای درست کردهاند و اعمال بشردوستانه انجام میدهند. سرهنگ دوباکو و جنرال جوما که درصدد کودتا هستند، در حال جمعآوری بچههای بیسرپرست هستند تا آنها را به ارتش خود اضافه کنند. وظیفه جک در این فیلم حفظ جان کودکانی است که کارل برای نگهداری و آموزش آنها زحمت کشیدهاست. دوباکو به دنبال این بچهها است. کارل در این جریانات کشته میشود. در آخر جک مجبور میشود برای حفظ جان این بچهها خودش را تحویل سفارت آمریکا بدهد.
فصل ۷
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۷)
پس از شش روز سخت در شهر لسآنجلس واقع در کالیفرنیا، اینبار فصل ۷ در شهر واشینگتن دیسی و همزمان با محاکمهٔ جک باور و بقیهٔ اعضای واحد سیتییو که اکنون منحل شدهاست میباشد، برخی عوامل تروریست آفریقایی سعی در ایجاد خلل در پروازهای هواپیماهای مسافربری آمریکایی و انجام عملهای تروریستی دارند و از این رو افبیآی مأموری به نام رنه واکر را برای انتقال جک از دادگاه و استفاده از کمک او در جهت خنثیسازی حملات تروریستی میفرستد، پس از مدتی مشخص میشود که یکی از تروریستها تونی آلمیدا، دوست جک و مأمور سابق سیتییو میباشد. جک موفق به دستگیری او میشود ولی پس از مدتی متوجه میشود که این اعمال تونی برای نفوذ در شبکهٔ تروریستی و شناسایی عوامل فاسد دولتی است و او را در فرار از افبیآی یاری میکند، جک با کمک برخی دوستانش موفق به دستگیری یکی از تروریستها به نام ایکه دوباکو میشود و از فرار او به سانگالا[توضیح ۶] جلوگیری میکند، پس از مهار این اعمال تروریستی دولت آمریکا برای پایان دادن به نسلکشی مردم آفریقایی در سانگالا به این کشور حملهٔ نظامی میکند و ژنرال جوما فرمانده و رهبر سانگالا برای تلافی دست به حملهای تروریستی میزند و کاخ سفید را هدف میگیرد و رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، الیسون تیلور را گروگان میگیرد که با فداکاری بیل بیوکانان این حمله شکست میخورد. اما مشکل دیگری در پیش روی آمریکا است و سران یک پایگاه نظامی خصوصی[توضیح ۷] خواهان نفوذ بیشتر و بدستگیری اختیارات بیشتری در دولت آمریکا هستند و این مسئله را با تهدید رو به جلو میبرند، اما تونی آلمیدا که کینهٔ زیادی از این افراد دارد[توضیح ۸] درگرفتن انتقام ازشان موفق عمل میکند، ولی جک باور به موقع میرسد و از کشتهشدن این افراد بدست تونی جلوگیری میکند و آنان را تحویل قانون میدهد، در اواخر این فصل جک در طی عملیاتی به مواد سمی آلوده میشود که با انجام جراحی بوسیلهٔ ژن فرزندش کیم درمان میشود.
فصل ۸
نوشتار اصلی: ۲۴ (فصل ۸)
۱۸ ماه پس از اتفاقات فصل ۷، فصل ۸ این سریال در نیویورک سیتی آغاز میشود. جک بازنشسته شدهاست و زندگی جدیدی را به همراه دخترش کیم و داماد و نوهاش تری آغاز کردهاست. همزمان رئیسجمهور کشور جمهوری اسلامی کامستان در خاک آمریکاست و در حال انجام مذاکرات صلح با آمریکاست و تروریستها که عوامل داخلی و خائن دولت کامستان هستند میخواهند جلوی این کار را با ترور پرزیدنت حسن بگیرند. در ابتدا آنها موفق نمیشوند، ولی در ادامه با وارد کردن یک بمب هستهای به آمریکا و تهدید که آن را در نیویورک منفجر خواهند کرد، خواهان تحویل دادن پرزیدنت حسن میشوند، دولت آمریکا با این پیشنهاد مخالفت میکند و خود را برای انفجار بمب هستهای آماده میکند، ولی پرزیدنت حسن خودش را تحویل تروریستها میدهد و آنها نیز او را به قتل میرسانند. همچنین رنه واکر توسط عوامل روس کشته میشود و جک برای انتقام، به دنبال عاملان میرود. او متوجه میشود که پشت پرده همهٔ اتفاقات دولت روسیه و در رأس همهٔ آنها رئیسجمهور روسیه، پرزیدنت سواروف میباشد. روسیه مخالف امضای این عهدنامهٔ صلح است، به همین علت با کمک به تروریستها، سعی داشته تا جلوی امضای این عهدنامه را بگیرد. جک تمام عاملان از جمله وزیر امور خارجه روسیه را میکشد. البته قصد دارد که پرزیدنت سواروف را هم بکشد که کلویی جلوی او را میگیرد. در انتها او تحت تعقیب است و مجبور میشود به خارج از کشور بگریزد.
۲۴: یک روز دیگر زنده بمان
نوشتار اصلی: ۲۴: یک روز دیگر زنده بمان
چهار سال پس از حوادث فصل هشتم، جک باور همچنان یک فراری فدرال است و با کمک کلوئی ابرایان از دستگیر شدن میگریخت. با این اوصاف، در میان نگرانی فزاینده در استفاده بیش از حد هواپیماهای بدون سرنشین در جنگ، رئیس جمهور جیمز هلر برای امضای قرارداد استفاده از آنها سفری تاریخی به لندن میکند. پس از شنیدن خبر وقوع یک سوءقصد به جیمز هلر، جک باور در شهر توسط سیا دستگیر و با وعده عفو در برابر همکاری او در تحقیقات، به زور به خدمت گرفته میشود. به عنوان یک نیروی داخلی کاخ سفید متوجه میشود که طرح ترور رئیس جمهور به قدری گستردهاست که عواقب ناشی از موفقیت ترور، مسیر تاریخ را تغییر خواهد داد. با کمک یک مأمور فاسد سیا و یک هکر، اطلاعات را دستهبندی و باید مخفیانه با دشمن روبرو شود و انتقام شخصی، جهان را به سمت جنگ پیش میبرد.
bad nabud