بتمن آغاز میکند (به انگلیسی: Batman Begins) فیلمی ابرقهرمانی به کارگردانی و نویسندگی کریستوفر نولان است و بر پایهٔ شخصیت بتمن دیسی کامیکس است.
داستان:
بروس وین در کودکی داخل چاهی میافتد و مورد هجوم خفاشها قرار میگیرد و به همین دلیل وحشتی از خفاشها در وجودش نهادینه میگردد. کمی بعد، یک شب که با پدر و مادرش در حال بازگشت از سالن اوپرا هستند، پدر و مادرش توسط دزدی به نام جو چیل کشته میشوند و آلفرد پنیورث خدمتکار خانوادگی آنها، بروس را بزرگ میکند.
چهارده سال بعد، چیل در ازای شهادت علیه کارمین فالکونی آزادی مشروط میگیرد. بروس به دادگاه میرود تا او را بکشد، اما یکی از قاتلین فالکونی این کار را زودتر انجام میدهد. ریچل داوس دوست کودکی بروس که در حال حاضر وکیل شده است، پس از مطلع شدن از این ماجرا، بروس را سرزنش میکند و به او میگوید که پدرش اگر زنده بود، از این کار او سرافکنده میشد. بعد بروس به یک کلوب شبانه میرود و با فالکونی روبهرو میشود. فالکونی به او میگوید که قدرت واقعی از ترساندن به دست میآید. بروس تصمیم میگیرد تا به دور دنیا سفر کند و در مورد مجرمان بیشتر بفهمد. سپس خودش هم به خلافکاران میپیوندد و توسط پلیس دستگیر میشود. در زندان هنری دوکارد به بروس پیشنهاد میدهد که او عضو انجمن سایهها به رهبری رأسالغول شود و روش و فنون مبارزه با جنایتکاران را بیاموزد. پس از اتمام دوره طولانی آموزش او، بروس میفهمد که انجمن سایهها قصد نابودی گاتهام سیتی را دارند، چرا که آن قدر فاسد شده که چارهای جز آن وجود ندارد. بروس از پیوستن به آنها سر باز میزند و معبد انجمن را آتش میزند. رأس در این آتشسوزی کشته میشود. بروس هنری دوکارد را نجات میدهد و در حالی که بیهوش است، او را به روستاییان اطراف میسپارد.
بروس به گاتهام باز میگردد و به صورت عمومی خود را فردی دخترباز معرفی میکند. او به کمپانی پدرش، وین اینترپرایزز که هماکنون توسط ویلیام ارل اداره میشود، علاقه نشان میدهد. بروس با دانشمند برتر شرکت، لوشیوس فاکس دیدار میکند و او نمونههای اولیه محصولاتی مانند زره و ماشین مخصوص، که هرگز به تولید انبوه نرسیدند را نشان بروس میدهد. بروس با استفاده از اینها راهی به غار زیر عمارت وین پیدا میکند، در آنجا کارگاهی درست میکند و با ترسش از خفاشها روبهرو میشود و هویت بتمن را برای خودش خلق میکند. او با همکاری ریچل و جیمز گوردون علیه فالکونی مدرک به دست میآورد و وی محکوم میشود.
دکتر جاناتان کرین بعد از تزریق دارو به فالکونی و همدستانش، آنها را دیوانه اعلام میکند و میگوید که آمادگی روانی برای حضور در دادگاه را ندارند و آنها را به تیمارستان آرکهام منتقل مینماید. کرین با استفاده از ماسک مترسک دارو را به فالکونی میدهد و با ترس از مترسک وی را دیوانه میکند. وقتی بتمن با کرین روبهرو میشود، کرین به او نیز این دارو را میدهد، اما آلفرد او را نجات میدهد و فاکس هم پادزهر آن را میسازد. ریچل به آرکام میرود و کرین به او میگوید او مدتهاست در حال ریختن این دارو در آب شهری است. او ریچل را نیز مسموم میکند، ولی بتمن او را نجات میدهد و با استفاده از پادزهر حال او را خوب میکند و به او دو نمونه پادزهر میدهد، یکی برای گوردون و دیگری برای تولید انبوه. در همین حین گوردون متوجه میشود که داروی ریخته شده در آب مصرفی شهر، هیچ ضرری ندارد مگر این که آب تبخیر شود.
در تولد ۳۰ سالگیاش، بروس با دوکارد روبهرو میشود و متوجه میشود که او خودش همان رأسالغول است. بروس برای محافظ از مهمانان، آنان را بیرون میکند. رأس نقشهاش برای نابودی گاتهام را برملا میکند. آنها دستگاه ساطعکننده امواج مایکروویو که از اموال شرکت وین بوده و قابلیت تبخیر آب از راه دور را دارد، را دزدیدهاند. آنها عمارت وین را آتش میزنند و آلفرد بروس را نجات میدهد. بتمن ریچل را از دست عدهای خلافکار نجات میدهد و هویت واقعیاش را برای ریچل فاش میکند. بعد به سراغ رأس میرود که داخل مونوریلی است که دستگاه تبخیرکننده نیز در آن است. گوردون با استفاده از ماشین بتمن، پایههای خطوط مونوریل را خراب میکند و بتمن نیز از قطار خارج میشود و رأس داخل آن میمانند و کشته میشود.
بتمن تبدیل به یک قهرمان عمومی میشود، اما ریچل را از دست میدهد، زیرا ریچل نمیتواند با این هویت دوگانهٔ وی کنار بیاید. بروس بیشتر سهام شرکت وین را میخرد، ارل را اخراج کرده و فاکس را جانشین وی میکند. گوردون که پس از این ماجراها به مقام ستوانی ترفیع مییابد، به بتمن میگوید که خلافکاری در صحنههای جرمش، کارت جوکر جا میگذارد. بتمن قول پیگیری میدهد و ناپدید میشود.
ba tashakor
حتما ببینین