غلاف تمام فلزی (به انگلیسی: Full Metal Jacket) فیلمی در ژانر جنگی ساختهٔ استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۷ است. این فیلم با تحسین منتقدان مواجه گشت و نامزد یک جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه اقتباسی شد. در سال ۲۰۰۱ بنیاد فیلم آمریکا در فهرست ۱۰۰ سال... ۱۰۰ هیجان به انتخاب بفا این فیلم را در رتبهٔ ۹۵# قرار داد. این فیلم به نقد خشونت بیش از اندازه در تبدیل کردن جوانان عادی آمریکایی به قاتلینی بی رحم و ماشین کشتار ارتش آمریکا میپردازد. همچنین نقدی بر جنگ علیالخصوص جنگ ویتنام دارد. غلاف تمام فلزی یکی از بهترین فیلمهای دربارهٔ بوجود آمدن معضلات روانی جنگ بر روح و روان سربازان است.
خلاصه داستان
واحد جذب نیروی نیروی دریائی ایالات متحده، کارولینای جنوبی. گروهبان توپخانه، «هارتمن» (ارمی) گروهی داوطلب تازهکار را میپذیرد و برای آنان نامهای جدید انتخاب میکند، مثلاً به یکی از آنان، «سرباز جوکر» (موداین) و دیگر «سرباز کابوی» (آرلیس هوارد) میگوید، و با خشونت و بددهنی به آنان میفهماند که باید هشت هفته آموزشی را به همین ترتیب سر کنند.
یکی از داوطلبان، سرباز چاقی به نام «لارنس» است که «هارتمن» او را «گومر پایل» صدا میکند. «سرباز جوکر» (موداین) میخواهد به او کمک کند، اما در مقابل خشم و نفرت دیگر همقطارانش نسبت به «پایل»، تسلیم میشود. تا اینکه یک شب همه گروه «پایل» را کتک میزنند. از این پس او مثل مردههای متحرک از دستورهای «هارتمن» اطاعت میکند و با اسلحهاش (که همه دستور دارند نامی دخترانه بر روی آن بگذارند) صحبت میکند.
در انتهای دورهٔ آموزشی، یک شب «پایل» تفنگش را پر میکند و ابتدا به «هارتمن» شلیک میکند و بعد اسلحه را سمت خودش میگیرد و خود را میکشد.
«جوکر» بهعنوان گزارشگر مجله «استارز اند استرایپس»، همراه با عکاس مبتدیاش، «رافترمن» (کوین میجر هوارد) به ویتنام میرود. بعد از حمله ویتکنگها و ویتنام شمالیها، آن دو به شهر هوئه میروند و در آنجا، «جوکر» دوباره «کابوی» را میبیند که اکنون در یکی از جوخههای نیروی دریائی مشغول خدمت است. فرمانده جوخه، «ستوان تاچداون» (اوراس) کشته میشود و بعدتر وقتی خبر میرسد که اطراف رود پرفیوم از ویتنام شمالیها پاکسازی شده، جوخه برای شناسائی به آنجا میرود.
اما سردستهشان، «ارل دیوانه» (جکینیز) با یک تله انفجاری کشته میشود و «کابوی» کنترل اوضاع را در دست میگیرد اما تیراندازهای کمین کرده به جوخه حمله میکنند و دو نفر از افراد گروه به شدت مجروح میشوند. بعدتر خود او هدف حمله یک تیرانداز یک زن قرار میگیرد و کشته میشود. اما سرانجام زن به دام میافتد و «رافترمن» به او شلیک میکند. زن که به شدت زخمی شده، التماس میکند تا او را بکشند و بالاخره «جوکر» این کار را میکند.