آخر الزمان را فرابخوان!

نقد معنایی سریال ALIAS

سريال الياسALIAS كه با محتوای امنيتي – اطلاعاتي ساخته شده و مسلما به جهت جذابيت هاي خاصي كه اين موضوع دارد، عمده مخاطبانش را جوانان تشكيل مي دهند، توانسته آنچه را كه مي خواهد به راحتي در ذهن مخاطب خود بگنجاند.

برخي از اهداف مختلف اين سريال بدين شرح اند :

1)      القاي قدرت امپرياليسم آمريكا و سيطره آن در جهان و مُحِق جلوه دادن آمريكا در زمينه دخالت در کشور ها و همچنين القاي اِشراف اطلاعاتي قوي آمريكا در سراسر جهان.

2)       القاي اين مطلب كه آمريكا داراي زبده ترين نيروهاي اطلاعاتي است؛كه  اين ماموران به جهت كنش ها و واكنش هاي قوي و مهارت در عملكرد خود، رفته رفته در اذهان مخاطبين به صورت يك ابر انسان در مي آيند.

3)       ترويج سبك زندگي آمريكايي

4)       القاي اين مطلب كه رشد علم در آمريكا لحظه به لحظه بالا مي رود و ساخت هر آنچه مورد نياز است (در اين سريال سيستم هاي اطلاعاتي و جاسوسي) براي اين كشور به راحتی ميسر است.

و ...

اين سريال علاوه بر اهداف فوق،  طبق روال ساخته هاي اخير غرب كه نگاهی قابل توجه به آخرالزمان دارند،  پايه ی اصلی معنايي خود را بر مبناي آخرالزمان قرار داده.

در اين سريال از فردي پيشگو كه در چند قرن پيش مي زيسته و گفته مي شده كه او پيامبر است، سخن به ميان مي آيد. از اين فرد كه «رامبالدي» نام دارد، نوشته هاي زيادي به جا مانده و همچنين مصنوعات و اختراعات مختلفي كه هر يك به تنهايي كاري انجام مي دهند و زماني كه همگي آنها با هم مرتبط شوند، خاصيت هاي خاصي را بروز مي دهند.

یکی از پايه های اصلی فعاليت هاي سرويس هاي اطلاعاتي قانوني و همچنين غیر قانوني دنيا، در اين سريال، جمع آوري آثار رامبالدي ذكر مي شود! و اينطور القا مي شود كه رامبالدي با آثاري كه ساخته و همچنين پيشگويي هايي كه كرده، مي تواند تاثيرات شگرفي در دنيا بگذارد، از اين رو هر انسان قدرت طلبي مي خواهد آثار او را بدست آورد و همچنين ، مُهرِ راز از پيشگويي هاي او بردارد، تا بتواند به منافع سرشاري دست يابد، از اينرو دولت آمريكا به وسيله سازمان هاي اطلاعاتي و امنيتي خود در صدد است با جمع آوري آثار و نوشته هاي رامبالدي و رمزگشايي و به كارگيري آنها، مانع قدرت يابي افراد شيطان صفت شود!!

اين باور هايي است كه بايد در ذهن مخاطب نشانده شود و البته به خوبي هم اين كار صورت مي گيرد.

به احتمال قوی و با در نظر گرفتن شواهد، مقصود از شخصيت رامبالدي كه فردي پيشگو و در عين حال طراح سازه هاي عجيب است، به كنايه، تلفيقي از شخصيت های حقيقي غربي به نام هاي داوينچي و نوستراداموس است.

اما نكته اي كه ما بايد در اين نوشتار به آن توجه كنيم اين است كه: در داستان این سریال عده اي ادعا مي كنند كه از پيروان رامبالدي هستند و علامت خاصي را بر روي دست دارند (كه شبيه چشم است)؛ اين گروه كه در اين سريال از آنها با عنوان «پيروان رامبالدي» نام برده مي شود، قصد دارند از مصنوعات رامبالدي استفاده كنند تا نابودي بشريت را رقم بزنند و  مجالي براي قدرت يابي خود فراهم كنند! اين بر هم خوردن جهان به آخرالزمان مشهور مي شود.

اوج ظهور آخرالزمان دروغي و به عبارتي آخرالزمان «فراخوانده شده» را مي توان در اواخر فصل چهار ملاحظه كنیم.

در دو قسمت پاياني فصل چهارم  مي بينيم كه پيروان رامبالدي يكي از اختراعات او را در ابعادي بزرگ ساخته اند كه اين دستگاه بر روي افرادي كه شهد گلي خاص (كه از كشفيات رامبالدي بوده) در بدنشان وارد شده باشد (در اين فصل سريال بيان مي شود كه شهد اين اركيده را در آب شهري ريخته اند)، تاثير مي گذارد و آنها را به جنون مي كشاند و باعث مي شود تا اين افراد ديوانه به ديگران حمله كنند و آنها را هم آلوده كنند(آخر الزمانی از جنس زامبی ها!)؛ پيروان رامبالدي قصد دارند جهان را با اين دستگاه به زير سلطه خود ببرند.

در اواخر همين فصل و به ويژه در دو قسمت پاياني، چندين بار از واژه آخرالزمان و فرارسيدن آن استفاده مي شود.

نكته اينجاست كه: در اين سريال این مسئله بيان می شود که  :«عده اي قصد دارند آخرالزمان را با ويراني هاي عمدي، تسريع كنند» و بعد از بيان اين نكته، ما موفقيت تيم ماموران آمريكايي در خنثی کردن این نیت شوم را مي بينيم و آنها مانع ويراني جهان مي شوند!

اينجاست كه بيننده: از يك سو تصوري از افرادي شيطاني را كه قصد نابودي جهان را دارند و بسيار هم به كار خود معتقد اند، در ذهنش ايجاد مي شود و از سوي ديگر آمريكا را منجي بشريت مي داند، چرا كه از قسمت اول اين سريال بيننده در زير فشار گسترده اي از هنر هاي سينمايي بوده، كه براي او آمريكا را با قهرمانانی خارق العاده به تصوير كشيده است.     

اما چرا سخن از آخرالزمان مي شود و اينقدر بر آن تاكيد دارند؟

اينكه هسته ي مركزي متفكرين غرب، افرادي معتقدبه باور های خاصی هستند، بر كسي پوشيده نيست و از سوي ديگر افراد و لابي هايي كه داراي قدرت مالي زيادي هستند و جهان غرب و در راس آن آمريكا را اداره مي كنند، هم افرادي معتقد به مسائل ماورايي هستند، از اينرو در فیلم های ساخته ي سينماي هاليوود(كه  بازوی قدرتمند نفوذ اعتقادی آمريكاست)، تفكرات مورد قبول خود را وارد مي كنند، كه يكي از آن بحث ها، بروز آخرالزمان و منجي شناسي است؛ و اين گنجاندن مفاهيم خاص از آنرو انجام مي شود كه بشريت را آماده ي پذیرش  غايت اميال خود کنند،كه همانا سلطه بر جهان توسط پادشاهي قدرتمند از سوي جهان غرب است.