داستان فیلم درباره دو دوست دانشمند به نام ارین (کریستن ویگ ) و اَبی (ملیسا مک کارتی) که کتابی درباره وجود فعالیت های ماوراء طبیعی منتشر کرده اند اما به دلیل عدم موفقیت آن، هرکدام از یکدیگر دور شده اند. ارین به عنوان مدرس در دانشگاه کلمبیا مشغول به کار شده اما اَبی همچنان به پژوهش در حوزه ماوراء طبیعی ادامه می دهد و دستیار مهندسی به نام دکتر جیلیان ( کیت مک کینون ) نیز او را همراهی می کند. ارین پس از مدتی متوجه می شود که کتاب ناموفقشان پس از مدتها دوباره انتشار یافته و این موضوع می تواند برای آبروی او خطر آفرین باشد. پس او و اَبی و همکار جدیدشان تشکیل یک گروه با هدف تحقیقات در حوزه فعالیت های ماوراء طبیعی تشکیل می دهند اما...
نسخه سال 1984 از حیث شوخی های میان شخصیت ها و مخصوصاً دن اکروید و بیل مورای که با طنازی شخصی شان به خوبی این وظیفه را بر عهده گرفته بودند، اثری محبوب به شمار می رفت. نسخه سال 2016 نیز سعی کرده تا جایی که امکان دارد از همان فرمول های مشابه نسخه قدیمی استفاده کند و شیمی مناسبی میان خانمهای داستان برقرار نماید اما در ارائه کیفیت نهایی دچار کمبودهای فراوانی شده است.
ملیسا مک کارتی که در سالهای اخیر از معدود زنانی است که به تنهایی در یک اثر کمدی پولسازی می کند، بده بستان های کلامی نه چندان جذابی با دیگر بازیگران فیلم از جمله کریستن ویگ داشته است. این شوخی ها نه از بابت بُرندگی و نافذ بودن قابل اعتنا هستند و نه حتی توانایی این را دارند که لبخندی را به مخاطب بالغ سینما هدیه نمایند. برخلاف بیل مورای و یارانش درسالهای دور، فیلمنامه نویسان موفق نشده اند شوخی هایی متناسب با وضعیت این زنان به رشته نگارش درآوردند و بیشتر این شوخی ها شامل جیغ و فریاد هایی است که پس از مدت کوتاهی تبدیل به سوهان اعصاب تماشاگر می شود.
متاسفانه کیفیت جلوه های ویژه علی رغم بودجه نزدیک به 120 میلیون دلاری ، یکی از نقاط ضعف بزرگ فیلم به شمار می رود که استودیویی بودن اثر در آن بیش از اندازه های که آستانه تحمل مخاطب است، می باشد. ارواح خبیثه داستان نیز با حال و هوای دهه های گذشته به فیلم بازگردانده شده اند که به نظر می رسد بیشتر به دلیل ادای دین سازندگان به نسخه کلاسیک بوده. اما اینکه این تصمیم آیا تماشاگر امروز سینما را هم راضی خواهد کرد یا خیر، شاید پاسخش نزد طرفداران عصبانی این بازسازی باشد!
ملیسا مک کارتی به عنوان شاخص ترین بازیگر فیلم، کسی است که اغلب موقعیت های کمیک فیلم را اجرا می کند و اگرچه این موقعیت ها کیفیت قابل قبولی ندارند، اما مک کارتی به خوبی از اجرای آنها برآمده است. با اینحال در نقطه مقابل او کریستن ویگ حضور دارد که اگرچه کمدی نویس بسیار خوبی است و ذهن خلاقی برای موقعیت سازی دارد، اما در دو سال گذشته بیشتر با نقش های جدی به یاد آورده می شود و همین مسئله باعث شده خیلی زوج هماهنگی برای مک کارتی محسوب نشود. اما در آن سو، بازی کیت مک کینون در فیلم جالب توجه است و توجهات را به سوی خود جلب می کند. کریس همسورث هم حضور موثری در داستان داشته است.
ساخت بازسازی « شکارچیان ارواح » زنانه تصمیم بسیار سختی بود که بهرحال سازندگان پای آن ایستادگی کردند و علی رغم مخالفت شدید افکار عمومی، آن را روانه سینما کردند. نسخه جدید اگرچه اثری ضعیفی به شمار می رود و در مقایسه با ذهن خلاق نویسندگان داستان در دهه ی 80 یک عقبگرد مشخص محسوب می شود، اما هنوز هم چندتایی شوخی بامزه دارد که بتواند مخاطب را از خود فراری ندهد. کار ملیسا مک کارتی و همکارانش برای جلب نظر موافق طرفداران نسخه کلاسیک کاملاً غیرممکن به نظر می رسد و به نظر هم نمی رسد کسی در این مقایسه رای به نسخه سال 2016 دهد، اما اگر تعصب را کنار بگذارید، می شود به پای فیلم نشست و زنانی را مشاهده کرد که شکارچی ارواح شده اند؛ شکارچیانی که در جریان داستان شخصیت های قدیمی را هم ملاقات می کنند.