گربه قرمز گربه آبی

  • 0 دیدگاه
  • 74 بازدید
گربه قرمز گربه آبی

گربه قرمز گربه آبی

توضیحات

گربه قرمز گربه آبی

نویسنده: جنی دزموند

مترجم: پیام ابراهیمی

دو گربه قرمز و آبی در دو طبقه بالایی و پایینی یک آپارتمان زندگی می کنند. دیدارهای گاه به گاهشان با جنگ و دعوا ،چنگ و دندان به هم همراه است چون یکی از انها فرز است و دیگری خوب می پرد. بله دو گربه شبیه هم نیستند و دوست دارند مثل دیگری باشند هر کاری می کنند مثلا گربه آبی چیزهای قرمز می خورد تا رنگش عوض شود یا گربه ابی لباس قرمز می پوشدو گرمش می شود. گربه آبی خودش را رنگ قرمز می زند و همه جایش چسبناک می شود. تا اینکه می ایند سنگ هایشان را با هم وا می کنند و می گویند که دلشان می خواهد شبیه ان یکی بشوند اما دردسر دارد مثل اون یکی شدن. پس چیزهایی که بلدند را به هم یاد می دهند تا هرکسی بهترین چیزی باشد که هست. دوستی شان شروع می شود تا اینکه یک گربه زرد خوش صدا می اید به محلشان و نقطه سر خط.

ویلیام گلاسر معتقد است «حسادت» یکی از مهمترین محرکهای برانگیزاننده بشر برای توسعه خودش است. در فرهنگ ایرانی حسادت را رذیلت اخلاقی می دانیم و غبطه را نوعی فضیلت. اما با تعریف گلاسر ، حسادت رنجی است که مانع کنترل بیرونی بشر برای احراز قدرت است. محرک مهمی که بشر را متوجه تفاوت ها و تحریک برای انتخاب های جدید می کند. اختلاف سطوح زیستی ما را متوجه این نکته میکند که باید حرکت کنیم. برای حرکت نو باید یادگیری داشته باشیم و این فرآیند یعنی «خودتنظیمی» رابطه انسانی به جای کنترلگری بیرونی . تفاوت های ما با «دیگری» منجر به ایجاد «خواسته» می شود و مدنی ترین راه برای حل خواسته ها و نیازها گفتگوی شفاف و ترسیم «نیم رخ» نیازها و توانمندی هاست. بدین شکل «دنیای مطلوب شخصی» ما در گرو « رضایت دیگری» است و این رضایت در رابطه ساخته می شود با گفتگوی شفاف، فعالیت مشترک، احترام متقابل، تشویق توانمندی و حمایت و اعتماد.


به داستان دو گربه باز گردیم، مهمترین مفاهیم پرورانده شده قصه:

تفاوت ها

حسادت

استعداد فردی

لذات فردی و جمعی

تغییر

مساله یابی

قدرت

گفتگو

دوستی

واقعیت

تصویر خیالی از خود یا دیگری

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان