هزارتوی پن

  • 0 دیدگاه
  • 64 بازدید
هزارتوی پن

هزارتوی پن

توضیحات

معرفی کتاب هزار توی پن

«هزار توی پن»، به قلم کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس اسپانیایی، گی‌یرمو دل تورو (-۱۹۶۴) از مجموعه برترین فیلم‌نامه‌های سینمای جهان نشر سفیدسار است. این فیلم در سال ۲۶۰۰ با همکاری اسپانیا و مکزیک ساخته شد و زبان اصلی آن نیز اسپانیایی است. داستان فیلم در زیرگونه‌های سینمای جنگ و فانتزی قرار می‌گیرد و هم‌زمان که نگاهی به جنگ داخلی اسپانیا دارد، حکایت دختربچه‌ای را روایت می‌کند که در جهانی فانتاستیک و سرزمینی جنگ‌زده در حرکت و گرفتار است. هزارتوی پن نامزد و برنده‌ی جوایز بین‌المللی بسیاری بوده، از جمله: برنده‌ی بهترین کارگردانی هنری، بهترین فیلم‌برداری و بهترین چهره‌آرایی و همین‌طور نامزد بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی، بهترین موسیقی و بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان در مراسم آکادمی اسکار سال ۲۰۰۷، نامزد بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان در گلدن گلوب سال ۲۰۰۷، برنده‌ی بفتای بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان، بهترین طراحی لباس و بهترین چهره‌آرایی. 


بخشی از این فیلم‌نامه را می‌خوانید:

داخلی. ماشین مرکزی- همان زمان

کسی از پنجره‌ی ماشین بیرون را نگاه می‌کند: او اُفلیاست. لباسی‌گشاد و اندکی فرسوده به تن دارد؛ نه چندان زیبا. روی پاهایش کتابی از قصه‌های پریان باز است. دوربین، یکی از نقاشی‌های آبرنگ‌ زینت‌بخش صفحه را دنبال می‌کند: نقشی از دختری کوچک که همراه چندین پری که اطرافش پرواز می‌کنند می‌رقصد. کنار افلیا، بسته‌ی کوچکی از کتاب‌هایی مشابه تسمه‌پیچ شده‌اند.

کارمن: افلیا، نمی‌فهمم چرا باید این‌همه کتاب با خودت می‌آوردی.

افلیا نگاه خیره‌اش را به صندلی طرف مخالفش برمی‌گرداند؛ جایی که مادرش، کارمن -بیست و هشت ساله- چرت می‌زند. شکم بسیار بزرگش نشانگر ماه‌های آخر حاملگی‌اش است و او هم موهایی تیره دارد.

کارمن: مثلا داریم می‌ریم ییلاق، بیرون‌شهر، هوای تازه.

کتاب را از افلیا می‌گیرد.

کارمن: قصه‌های پریان؟ تو بزرگ‌تر از اونی که سرت رو با همچین اراجیفی پر کنی.

مکث می‌کند، حال تهوع دارد.

کارمن: بگو ماشین رو نگه‌دارن لطفا!

افلیا به پنجره‌ی کشویی میان صندلی‌های عقب و جلوی ماشین می‌زند. راننده نگه می‌دارد.

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان