درباره نمایش «مضحکه دزدها»
در این سالهای اخیر بر سر واژه تئاتر ملی نظریهها و بحثهای فراوانی به وجودآمده اما به ترکیب این دو واژه کنار هم کمتر توجه شده است. کلمه تئاتر با نمایش تفاوت دارد. اساسا هنر تئاتر و مهمتر از آن واژه تئاتر در ایران وارداتی و غیربومی است. در تئاتر شرق به طور معمول خاستگاه تئاتر آیینها، مناسک، افسانهها و اسطورهها هستند که نمایشهای ایران نیز از این قاعده شرقی مستثنا نیستند. با این تعریف، گونههای نمایشی که ریشه در آیینها و اساطیر گذشته دارند را میتوان به شایستگی نمایشهای ایرانی نامید که در تقسیمبندیهای کلی شامل تعزیه، تخت حوضی، پرده خوانی و نقالی است که هر کدام از اینها دارای شاخهها و انواع گوناگونی است.
با ورود واژه تئاتر و درام غربی معنای ساده نمایش ایرانی پیچیده شد و زمانی که واژه تئاتر و ملی کنارهم قرار گرفتند این پیچیدگی صدچندان میشود چرا که درام غربی و نمایشهای ایرانی هر کدام صاحب ویژگیهای خاص خود هستند. بسیاری از اساتید درباره اینکه چه تئاتری ملی است و چه تئاتری غیرملی پژوهشهای فراوان کردند اما اتفاق نظری بین آرای آنها وجود ندارد. ما به عنوان گروه پاپتیها به گونههای نمایشی ایران به عنوان تکنیک و شیوهیی برای اجرای نمایش نگاه میکنیم و همواره در حفظ و احیای گونههای نمایشهای ایرانی تلاش و پژوهش کردهایم.
«مضحکه دزدها» به نویسندگی پویان غفاری برداشتی آزاد از نمایشنامه «بالماسکه دزدان» نوشته «ژان آنوی» است که در راستای تجربیات گذشته گروه «پاپتیها» در زمینه نمایشهای آیینی و سنتی تولید شده است. ما در تجربیات گذشته به سراغ متون گوناگونی رفتهایم.
اقتباس و بازنویسی، نوشتههای نویسندگان وطنی یا بازتولید آثار مشهور جهان و از همه این رویاروییها تجربههای ارزشمندی کسب کردیم و اکنون برای من به عنوان کارگردان نمایش «مضحکه دزدها» راه روشن و قابل دیدن است که «کار نیکو کردن از پر کردن است.»با تمرین و تلاش است که میتوان به ظرفیتهای نهفته در زبان جهانی کمدی دست یافت چراکه کمدی و طنز در طول سالهای حیات خود علاوه بر پیچیدگیها، دشواری و محدودیتهای مختلف، دارای زبانی یگانه و جهانی است که با درک صحیح و کامل آن زبان امکان جذب مخاطب از هر طبقه اجتماعی با هر رده سنی وجود دارد.
زبان کمدی آثار بزرگانی چون «چارلی چاپلین»، «باستر کیتون» و از همه مهمتر برای من در این اجرا «برادران مارکس» کمرنگتر از شنیدهها و آموزههایم درباره ذبیحالله خان ماهری، مهدی مصری، احمدخان موید و دیگر بزرگان عرصه تقلید و نمایش تخت حوضی نبوده است.
این تجربه برای من ادای دینی است به برادران مارکس. در تمامی تجربیاتمان، برخلاف گذشتگان سعی کردیم علاوه بر طنز کلامی و گفتار آمیخته به طعنه، انتقاد یا لطیفههای رایج، بیشتر از زبان بدن استفاده کنیم و از شیوههای رفتاری و به کار گرفتن هر چه بیشتر بدن بازیگر و حرکات بدیع و خلاقانه در انتقال مفاهیم متن نمایش به مخاطب بهره جوییم. از اواسط دی ماه سال گذشته همراه با گروهی از جوانان مشتاق و علاقهمند، تمرینات سخت و طاقتفرسایی را شروع کردیم برای رسیدن به آنچه امروز مخاطبهای نمایش ما شاهد آن هستند امیدوارم حاصل تلاش این گروه و پژوهشهای خودم در این سالها مورد پسند و توجه مخاطبان این نمایش واقع شود .