شب هزارویکُم کتابی است از بهرام بیضایی با سه نمایشنامهٔ تکپردهایِ همنامِ پیدرپی، یا سه پرده از یک نمایشِ بلند.
موضوع
به گفتهٔ بیضایی در نمایش نخستین شب هزارویکم/۱ «نمونه پیشین و گم شدهٔ افسانه ضحاک (اژدهاک) بازسازی شده؛ داستان گفته نشده شاه ضحاک و همسرانش شهرناز و ارنواز؛ که نویسنده فکر میکند سرچشمه اصلی داستان پایهای و بنیادین کتاب نابود شدهٔ هزار افسان است.» نمایش دوّم «داستان گفته نشده مترجم گمنامی است که هزارافسان از پارسی به عربی برگرداند و نام آن الف لیله و لیله کرد؛ کتابی که قرنها بعد در بازگرداندن دوباره به پارسی نام هزارویک شب گرفت.» و نمایش سوّم نیز «حتماً چند دهه پس از تاریخ چاپ بازگردان هزارویک شب به فارسی –۱۲۸۰ ه. ق- میگذرد و به روزگار ما نزدیکتر است؛ و داستان گفته نشده سرانجام زنی است که هزارویک شب خواند.»
این موضوع سپستر در کتابِ ریشهیابیِ درخت کهن و پارهٔ دوّمش، هِزاراَفسان کجاست؟ (دربارهٔ یکسانی داستان بنیادین هزارویک شب با داستان ضحاک در شاهنامه)، پژوهیده شد.
متن
این کتاب نخستین بار سالِ ۱۳۸۲ در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان با عکسِ بغبانوی باروری از یک مُهرِ ایلامی از موزهٔ ملّی ایران بر جلد طبع شد. در چاپهای بعدی عکسها و اطّلاعات اجرای نمایش به کتاب پیوست شد و تصویر روی جلد هم عوض شد