کتاب دوست بزرگ داستانی است درباره دوستی و رعایت حد دوستی را مطرح میکند. مادر بچهکلاغ وقتی میفهمد دوست تازهی او یک فیل است نگران میشود و مانند هر مادر نگرانی، به بچهکلاغ هشدار میدهد و برای قطع دوستی با فیل دلایل مختلفی را مطرح میکند. ولی بچهکلاغ برای همهی آنها جوابی دارد که ثابت کند دوستیاش با فیل اشتباه نیست. مادر که هنوز مجاب نشده است به او هشدار میدهد مبادا با فیل کشتی بگیرد یا وسط آب برود.
بچه کلاغ به مادرش اطمینان میدهد هیچ کدام از این کارها را نخواهد کرد و یادآوری میکند که او میداند یک فیل چه میکند و یک کلاغ چه عادتهایی دارد. مادر سرانجام آخرین تیر خود را رها میکند و از او میپرسد که چگونه با فیل گفت وگو میکند. بچهکلاغ در پاسخ میگوید درست است که او زبان فیل را بلد نیست ولی آن دو میتوانند به زبان اشاره و با نگاه با یک دیگر ارتباط برقرار کنند و احساس خود را به یک دیگر منتقل کنند. مادر که تا حدودی آرام شده است اینبار برای فیل اظهار نگرانی میکند و از او میخواهد که از فیل رفتارهای کلاغها را نخواهد. بچه کلاغ که دیگر بیحوصله شده است می گوید من میدانم با چه کسی دوستی میکنم. او یک فیل ساده است نه یک فیل پرنده.