معرفی کتاب خانهی ماتریونا
نویسنده: آلکساندر سالژنیتسین
این کتاب شامل یک رمان و چند نوشته کوتاه از نویسنده طراز اول اهل روسیه، آلکساندر ایسایویچ سالژنیتسین است. سالژنیتسین پس از خلق آثار ادبی ارزشمندی همچون در حلقهٔ اول، بخش سرطان، مجمعالجزایر گولاگ، یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ و بسیاری دیگر بلاخره در سال ۱۹۷۰ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شد. او در طول زندگیاش همیشه تحت فشار حکومت کمونیستی شوروی بود تا این که در سال ۱۹۷۴ تابعیتش را از او گرفتند و او را به آلمان غربی فرستادند. او پس از مدتی سکونت در زوریخ به امریکا رفت و فعالیتهای ادبی و سیاسیاش را از آنجا ادامه داد. در سال ۱۹۹۴ دوباره به روسیه بازگشت و در سال ۲۰۰۸، در سن نودسالگی و بر اثر نارسایی قلبی، در مسکو درگذشت.
در این کتاب علاوه بر داستان «خانه ماتریونا»، قطعات کوتاهی از سالژنیتسین میخوانید که در فاصله سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۰ نوشته است.
ایگناتیچ، زندانی سابق اردوگاه کار اجباری و معلم فعلی ریاضی در کلبه زنی شصت ساله به اسم ماتریونا منزل کرده است. او وقایع زندگی این زن را بازگو میکند و به مرور ما هم با قهرمان داستان و هم با زندگی و تقدیر غمناک ماتریونا آشنا میشویم.
در اطراف این زن هیچکس باقی نمانده، شوهرش در جنگ ناپدید شده و شش فرزندش در کودکی مرده اند. او در فقر مطلق به سذرمیبرد و برای گذراندن زندگی به سختی کار میکند اما پاک نهادی و نوعدوستی درونیاش کاملا پابرجا است و این فضایل او را از دیگران متمایز کرده است. در سوی دیرگر داستان مردی به اسم فادی قرار دارد که حریص و مال دوست است. او در جوانی عاشق ماتریونا بوده و اکنون به پیری با شهوت مال اندوزی تبدیل شده است.
سالژنیتسین در این داستان دو نوع جهانبینی را مقابل هم قرار داده است. در یکسو، خدمت بیچشمداشت به اطرافیان و کمک بیدریغ به آنها (ماتریونا)، و در سوی دیگر، مالاندوزی آزمندانه (اغلب ساکنان دهکده).
«خانه ماتریونا»، در یک کلام، شرح دشواریهای دردناک زندگی است که آدمی را به تأمل درباره مفهوم زندگی و هدف آدمی در این جهان وامیدارد.