کارگردان :Ildikó Enyedi
نویسنده : Ildikó Enyedi
بازیگران :Géza Morcsányi, Alexandra Borbély, Zoltán Schneider
خلاصه داستان : «آندره» و «ماریا» که در یک کشتارگاه کار میکنند، پی میپرند که رویاهای یکسانی دارند. این دو کمکم به هم علاقهمند میشوند و تصمیم میگیرند که به رویایشان تحقق ببخشند.
تجربهی تماشای فیلم نامزد اسکار «بر جسم و روح» سحرآمیز است.
شاعر معروف «دابلیو بی ییتس» میگوید، مسئولیت در رویاها آغاز میشود. اما آیا عشق و عاشقی نیز میتواند در رویاها آغاز شود؟
فیلم مجارستانی «بر جسم و روح»، یکی از فیلمهای خارجی که امسال زیاد مورد استقبال قرار گرفته، این مفهوم ظریف را میگیرد و از برای ایجاد یک طلسم سحرآمیز استفاده میکند.
برندهی خرس طلایی برلین، یکی از کاندیداهای نهایی فیلم خارجی اسکار، نامزد دریافت چهار جایزهی فیلم اروپایی (ستارهی فیلم «الکساندر بروبلی» جایزهی بازیگر نقش اول زن را برد)، این فیلم عاشقانهای چشم باز کننده و غیر عادی است که مدتها بود نظیرش را ندیده بودیم.
مانند بهترین رویاها، آشنا اما متفاوت، «بر جسم روح» استعارههای سینمایی آشنا را با ایدههایی شگفتانگیز که متعلق به خود سازندهی فیلم هستند درهم میآمیزد.
این کارگردان «آیدیکو انیدی» است، که در ۱۹۸۹ فیلم به یادماندنی «قرن بیستم من» (My Twentieth Century) را ساخت، که جایزهی فیلم اول کن را برد. کارهای بعدی سر و صدای بینالمللی چندانی نداشتند، و در واقع بین آخرین فیلم «انیدی» و این فیلم جدید یک فاصلهی ۱۸ ساله هست.
آنچه باعث شد این کارگردان به دنیای فیلمسازی بازگردد، ایدهای بود که در عین سادگی اما بینظیر بود، ایدهای که دنیای سحر و جهان عادی را به شیوهای که فقط از عهدهی جهان سینمایی برمیآید درهم آمیخت.
ابتدا جهان سحرآمیز را میبینیم، جایی که «بر جسم و روح» با کاراکتر انسانی خود آغاز نمیشود، بلکه با صحنهای بینهایت زیبا که توسط فیلمبردار «مت هربای» شکار شده شروع میشود. گوزن نر و مادهای بینظیر، تنها در صحنهای زمستانی با درختان خشک و زمین برفی، درکنار هم ایستاده، بدنشان همدیگر را لمس میکند، با ارتباطی که کاملا ملموس است.
وقتی به جهان حقیقی برمیگردیم، صحنهی اصلی فیلم، یک کشتارگاه شهری، به شدت زمینی و کسلکننده به نظر میرسد. و گاوها، که سرانجام بیرحمانهی آنان را به زودی شاهد خواهیم بود، با چشمانی محتاط و ملتمس ما را نظاره میکنند، گویا که میدانند چه در انتظارشان است.
کسی که از پنجرهی طبقهی دوم خود با ناامیدی به این صحنه خیره شده «آندره» (گیزا مورکزانی) است، فردی لاغر و ریشو با بازویی پژمرده. او مدیر کشتارگاه است، مردی که مسئول سازماندهی این قتل عام است.
در این روز به خصوص، «آندره» به چهرهای غریبه نگاه میکند، در تلاش برای یافتن هویت این زن خجالتی و نامطمئن. «ماریا» (بوربلی) یکی از کارکنان نیست، بلکه بازرس کنترل کیفیت دولت است، زنی فوقالعاده دقیق که چشمانی تیز برای تخمین میزان چربی یک طرف گاو دارد.
بین این دو نفر مقداری کشش به نظر میرسد، اما هردو درونگرا هستند، حتی رسمی. بدون هرگونه مهارت اجتماعی برای باز کردن سر صحبت، به جایی نمیرسد، «ماریا» و «آندره» هردو به زندگی فردی و انزوای خود برمیگردند. آنگاه تقدیر دست به کار میشود.
دزدیده شدن پودر جفتگیری حیوانات، باعث میشود کارکنان کشتارگاه مورد بازجویی روانشناسی قرار بگیرند که مرتبا از آنها در مورد رویاهایشان میپرسد.
«ماریا» و «آندره» از همین طریق متوجه میشوند که هرشب خوابی یکسان میبینند، هردو مکررا تصاویر دقیقا مشابهی از گوزن نر و مادهای که در ابتدای فیلم دیدیم را مشاهده میکنند.
مطابق انتظار، «ماریا» و «آندره» هردو از این اکتشاف مبهوت میشوند، نمیدانند با آن چه کنند اما راضی به رها کردنش هم نیستند.
تصمیمی که میگیرند، و نحوهی عملی شدن آن، تنش بالایی ایجاد میکند، شهادتی تکاندهنده از قدرت و اثر رویا بر ما، خوشمان بیاید یا نه.
علیرغم غیبت طولانی او از فیلمسازی (او اخیرا روی ورژن مجارستانی «تحت درمان» (In Treatment) از شبکهی HBO کار میکرده)، این فیلمساز اینجا کنترل کامل همه چیز را در دست دارد، و کار بیعجلهی او مدلی از ترکیب ساخت فیلمنامهی دقیق با تخیلی غیرعادی است.
او در این راه کمک بسیاری از بازیگران خود دریافت میکند. همانطور که «بر جسم و روح» واقعیت و رویا را درهم آمیخته، بازیگران اصلی فیلم نیز بازی حرفهای و آماتور را درهم میآمیزند.
«باربلی»، برندهی جایزهی بازیگری اروپایی، یک بازیگر حرفهای شگفتانگیز است، توانسته یک «ماریای» آسیبپذیر را بسازد که شدیدا در جسارت و محدودیتهایش باورپذیر است. بازیگر مقابل او «مورکزانی» است، که در زندگی واقعی یکی از ناشران موفق مجارستان است، کسی که با افرادی نظیر برندهی اسکار «ایمره کرتز» هم کار کرده. کارگردان در مورد او گفته، “فیزیک او من را به یاد «کلینت ایستوود» در «گرن تورینو» (Gran Torino) انداخت،” مقایسهای که درست هم هست.
آن دو گوزن هم کارشان بینظیر است. گوزن نر باشکوه ماهها آموزش نیاز داشته، و از کارگردان نقل شده که گفته، “گوزن را همانطوری قاب گرفتیم که بازیگران اصلی را قاب گرفتیم.” جواب هم داده.
برای عاشقان تجربهی سینمایی، تنها نکتهی ناراحتکننده این است که فیلم «بر جسم و روح» در لسآنجلس فقط از طریق نتفلیکس قابل تماشاست، این اولین باری است که فیلمی خارجی با این کیفیت حتی یک سالن سینما هم برای اکران نداشته. نهایتا اما، شکرگذار وجود چنین تجربهی به یاد ماندنی هستیم، هرجا که آن را دیده باشیم.