خفته در باد

  • 0 دیدگاه
  • 63 بازدید
خفته در باد

خفته در باد

توضیحات

معرفی کتاب

کسی نیست که از دانستنِ نظرات یا حرفهای دیگران درباره خودش، بدش بیاید. یعنی هرکس دوست دارد تا موقعیتی پیدا کند و ببیند دوستان و نزدیکانش درمورد او چه می گویند و چه تصوری دارند. شاید یکی از دلایلِ ساختِ انواع دوربین مخفی و غیرمخفی و کارگذاشتن آن در مکانهای مختلف، ارضا کردن این حس آدمیزاد است! اگرچه گاهی نتیجه چنین کاری، خیلی خوشایند شخص نمی شود و آن چیزهایی را می شنود که نباید بشنود. بعضی هم عقیده دارند که نادانی انسان در این مواقع به آرامش او کمک می کند.

راستی اگر قرار باشد که از درون تمامی آدمها و قضاوتهای ایشان در مورد خودمان باخبر شویم، چه اتفاقی خواهد افتاد. دیگر شاید سخنان زیبا و شیرین بعضی از اطرافیان در رابطه با ما معنا نداشته و آنچه را که در دل دارند بشنویم.

در رمان مهیج خفته در باد نوشته نویسنده معروف کانادایی جوی فیلدینگ، برای قهرمان داستان دقیقا چنین موقعیتی پیش آمده که با چشمان بسته بتواند دیگران را ببیند و از آن فراتر، پاى حرف‏هاى بی ‏تظاهر و مکنونات قلبیشان بنشیند.

همانطور که گفته شد چنین موقعیتى ابتدا براى هر کسى جذاب است و جالب، ولى با گذر زمان، کم ‏کم شخص می فهمد که دانستنِ همه چیز، همیشه خوب نیست. ما سالها با افرادى زندگى می کنیم یا رفت وآمد و ارتباطى داریم که به تصورِ ما، از نزدیکان ما هستند و رابطه‏ اى عاشقانه، دوستانه یا همراه با احترام میان ما برقرار است، اما به یکباره همه چیز چهره عوض می کند و تمام تصورات ما در هم می ‏ریزد و هیچ کارى هم دیگر از دست ما را برنمی آید.

بهتر است شما هم براى لحظاتى خود را در چنین موقعیتى قرار دهید و ببینید آیا می خواهید که به چنین توانایى دست یابید یا نه؟ آیا واقعا دوست دارید با یکی از دوربین های خیالی، در شرایطى قرار بگیرید که همه چیز و همه کس با شما بی ‏پرده سخن بگویند؟ مسلما شما هم با خواندن این داستان و گذاشتن خود به جای قهرمان داستان، متوجه خواهید شد که بهتر است «بدانیم، ولی به اندازه ای که در طبیعتِ ماست.»

شاید بتوان چنین وضعیتى را با فراموشىِ ذهن آدم‏ها مقایسه کرد. بسیارى عقیده دارند اگر انسان فراموشکار نبود، زندگىِ سختى داشت و نمی توانست دردها و مشکلات گذشته را کنار بگذارد و به آینده منتقل نکند. این هم از آن نعمت‏هایى است که خداوند به انسان عطا کرده و گاهى ارزش آن را نمی دانیم.


اطلاعات کتاب

• کتاب خفته در باد ترجمه ای است از کتاب Still Life (به فارسی: زندگی خاموش) نوشته جوی فیلدینگ که نخستین بار در سال 2009 منتشر شد.


خلاصه کتاب

زمان: 2005 میلادی

مکان: ایالات متحده آمریکا (ایالت پنسیلوانیا: شهر فیلادلفیا)

"کِیسی مارشال" می دانست اغلب مردم او را یکی از خوش شانس ترین زنان می دانستند به قول "جِنین" که بارها گفته بود او زیبایی، ثروت، موفقیت، شوهر خوب و ده ها چیز دیگر را با هم داشت. تا یک بعدازظهر گرم در ماه مارس که ناگهان خوش شانسی های او به پایان رسیدند. طلا تبدیل یه کاه شد و آسمان آبی به سیاهی مطلق:

«اتومبیلی با سرعت بالای پنجاه مایل در ساعت به کیسی می کوبد، او را چند متر به هوا پرتاب می کند، تقریبا همه استخوانهای بدنش را می شکند و او را به کُما می فرستد.»

بر روی تخت بیمارستان علیرغم اینکه کیسی قادر به دیدن یا صحبت کردن با دیگران نبود، می توانست همه چیز را به خوبی بشنود! شاید باور کردنش مشکل بود، ولی چشمان بسته اش حقایقی را فاش ساخت که هیچگاه در هشیاری و بیداری برملا نمی شدند.

او خیلی زود متوجه می شود کسانی که یک عمر دوست می پنداشتشان، لزوما کسانی که نبودند وانمود می کردند. کیسی همزمان با تلاشش برای بیرون آمدن از این زندگی خفته و خاموش، هراسان از این است که مبادا آنچه پس از نجات از این وضعیت در انتظارش است، چیزی بدتر و وحشتناکتر باشد ...

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان