عناصر روايت در مجموعه‌هاي تلويزيوني

  • 0 دیدگاه
  • 171 بازدید
عناصر روايت در مجموعه‌هاي تلويزيوني

عناصر روايت در مجموعه‌هاي تلويزيوني

  • نویسنده: دکتر محمد شهبا با همکاري مجدالدين محمودي ارسنجاني
  • تاریخ نگارش: 1397
  • بازگشت به لیست

توضیحات

عناصر روايت در مجموعه‌هاي تلويزيوني

نویسنده: دکتر محمد شهبا با همکاري مجدالدين محمودي ارسنجاني


مقدمه :

پيشگفتار محمد سعيد ذکايي بر کتاب

علوم اجتماعي در ايران دوره تازه و متفاوت را تجربه مي‎کند. بعد از چهار دهه غلب? نسبي روش‎هاي پهنانگرِ پيمايشي و تفوق پارادايم اثباتي، در اغلب شاخه‎هاي اين علوم در ده? گذشته حرکتي آرام امّا مستمرّ به سوي کاربست بيشتر روش‎هاي تفسيري و رويکردهاي کيفي پديد آمده است. اين اقبال البته توزيع متعادلي در ميان سنت‎هاي متنوع تحقيق کيفي ندارد و روش‎هاي بصري پژوهش همچنان در سايه روش‏هاي کلامي (انواع مصاحبه‎ها) و متني (تحليل محتواي کيفي، تحليل متن، تحليل گفتمان) قرار دارند. تنوع ميدان‎هاي پژوهشي مقتضي براي به کارگيري روش‎هاي کلامي و ميداني (سازمان‎ها، اجتماعات، شبکه‎ها و گروه‎بندي‎ها، فضاهاي عمومي و خصوصي و مانند آن) و نيز گستره وسيع‎تر رشته‎هاي علاقمند و درگير در تعاملات انساني (از پرستاري و مامايي و بهداشت تا انسان‎شناسي و زبان‎شناسي) اين استقبال را به درجات زيادي قابل‏انتظار مي‎سازد. با اين حال در سال‎هاي اخير توسعه رشته‎هاي دانشگاهي، گرايش به سوي ايجاد حوزه‎هاي بين‎رشته‎اي (که به نوعي نزديکي و قرابت بيشتر علوم انساني و اجتماعي را به همراه داشته است)، افزايش دانشجويان تحصيلات تکميلي و تنوع علايق پژوهشي آنها، بدون ترديد استقبال بيشتر از روش‏هاي بصري پژوهش را به همراه داشته است. از سوي ديگر جاذبه يافتن رويکردهاي فرهنگي در سنت‎هاي نظري علوم اجتماعي و چرخش آشکار برخي از شاخه‎هاي آن به سوي زندگي روزمره که به دستورکارهاي به ظاهر پيش‎پا افتاده، عادي و تکرارشونده زندگي اجتماعي توجه نشان مي‎دهد، چرخش بصري در اين رشته‎ها را بيش از پيش قابل انتظار و ضروري مي‎‌سازد. زندگي روزمره قطعاً وجه بصري بارز و مشاهده‎پذيري دارد و تحولات آن نيز در مسيري است که اهميت مواد بصري را بيش از پيش برجسته مي‎سازد. در سطح زندگي روزمره بسياري از عرصه‎هاي توليد معنا و متن‎هاي اجتماعي ماهيتي بصري دارند و با کمي آشنايي‎زدايي و افزايش حساسيت نظري قابليت‎هاي زيادي را براي مفهوم‎سازي و نظريه‎پردازي مهيا مي‎کنند. مد و مصرف‎گرايي، مديريت بدن، زيورآلات، آرايش، پوشش، فرهنگ معماري شهري، مبلمان، علايم و بيل‎بوردهاي شهري، نقاشي‎هاي ديواري و ديوار نوشته‎ها، تصاوير به نمايش درآمده در رسانه‏ها، ژورناليسم تصويري، عکس‎ها و آلبوم‎هاي شخصي و خانوادگي، موزه‎ها و گالري‎ها و تصاوير اينترنتي تنها نمونه کوچکي از ذخير? غني و متنوع منابع بصري هستند که متاسفانه در علوم اجتماعي رو به رشد ايران چندان مورد بهره برداري قرار نگرفته‎اند.

بصري شدن فرهنگ که از آن به چرخش بصري نيز ياد مي‎شود، آنچنان با فرهنگ درهم تنيده است که سواد بصري بعنوان بخشي از مهارت‎هاي زندگي کلان شهري را ضروري مي‎سازند. ايماژهاي بصري دلالت‎هاي اجتماعي مهمي را در زندگي ما بر جاي مي‎گذارند و بدون مطالعه نظام‏مند و دقيق آنها نمي‏توان مدعي دستيابي به شناختي از پيچيدگي‎هاي فرهنگي بخصوص در متن زندگي در کلان شهرهاي مدرن امروز بود. 

کتاب حاضر تلاشي در خور براي معرفي روش‎شناسي بصري با رويکردي انتقادي به خوانندگان گسترده خود است. نويسنده مواد بصري را واجد اهميت فرهنگي ويژه و نيز در بردارنده عناصري مي‎داند که در خود روابط قدرتي را نهفته دارند و بر اعمال اجتماعي ما تاثير گذارند. تاکيد نويسنده بر نشان دادن اهميت مطالعه ايماژهاي تصويري و اتخاذ نگرشي انتقادي به آنهاست. در اين کتاب تلاش شده است منابع عمده تصويري (مانند نقاشي‎ها، عکس‌ها، فيلم‎ها، سريال‎هاي تلويزيوني و آگهي‎هاي تبليغاتي) با زباني گويا و کاربردي مورد بحث و بررسي قرار گيرد. روش‎هاي مورد بحث در کتاب به همه اشکال ايماژهاي بصري مرتبط بوده و مي‎توان آنها را به صورتي مشابه براي ديگر رسانه‎ها و ژانرها نيز به کار برد. به همان سان مزيت ديگر اين کتاب توجه توام به جنبه هاي نظري و روش‎شناسي به زباني غيرفنّي به همراه ارجاعات متنوع است. 

آقاي دکتر اکبرزاده جهرمي با انتخاب مناسب کتاب "روش و روش‌شناسي تحليل تصوير" بعنوان يک متن آموزشي پيشرو و عميق و ترجم? تخصصي، دقيق و وفادارانه خويش بدون ترديد خدمتي بزرگ و قابل‎تقدير به دانشجويان علوم انساني و اجتماعي و ارتقاء جايگاه تحليل‎هاي بصري در پژوهش‎هاي فردي و سازماني کرده‎اند. کتاب حاضر منبع آموزشي مستقيم و يا تکميلي مناسبي براي دروس مختلف روش تحقيق در دپارتمان‎هاي علوم انساني، هنر، علوم اجتماعي و مطالعات رسانه‎اي به شمار مي‎آيد و يا بصورت جايگزين مي‎تواند بصورت خودآموز مرجعي براي پاسخگوي به نيازهاي خوانندگان علاقمندان به حوزه جذاب و گسترده فرهنگ بصري قرار گيرد. 


فهرست :

فهرست مطالب

عنوان صفحه

پيشگفتار 11

مقدمه 13

فصل اول: نگاهي به تاريخچه مجموعههاي تلويزيوني 17

پيشينه 17

دهة 50 ميلادي 19

دهة 60 ميلادي 21

دهه‌هاي 70 و 80 ميلادي 22

1990 تاكنون 24

فصل دوم: ‌انواع مجموعه‌هاي تلويزيوني 31

انواع مجموعههاي تلويزيوني 31

1. بر پاية پايانبندي 33

الف) مجموعه هاي ناپيوسته 34

ب) مجموعه هاي پيوسته 36

ج) مجموعه‌هاي تركيبي 37

د) مجموعه هاي جُنگ‌مانند 39

2. بر پاية گونه (ژانر) 41

الف) مجموعه هاي حق امتيازي 42

ب) مجموعه‌هاي سبك تلويزيوني 43

ج) كمدي‌هاي موقعيت 45

د) كمدي‌درام 48

ه ( درام نوجوانان 49

و) مجموعه هاي پويانمايي 50

3. بر پاية مؤلف 51

4. بر پاية شبكة پخشكننده 52

5. بر پاية زمان پخش 55

6. بر پاية مدت زمان هر قسمت 57

7. بر پاية نامگذاري و زمان پخش 60

فصل سوم: عناصر روايتيِ مجموعه‌هاي تلويزيوني 65

عناصر روايتگري 65

بخش اول: نظام منطقي 67

نظام منطقي روايتگري 67

تناوب رويدادها 68

1. ساختار پيرنگ 68

الف) تأخير 70

ب) حشو 73

2. خطوط پيرنگ 77

الف) خطوط پيرنگ در يك قسمت، يك فصل و كل مجموعه 77

ب) خطوط اصلي و فرعي پيرنگ 80

ج) خط ماجرا و خط عاشقانه 83

3. تصادف 85

4. روابط علّي 89

الف) آغاز 89

ب) پايان و مسئله تعليق پاياني 92

ج) عليّت و انگيزش علّي 96

5. قواعد گونه 98

سدكردن روابط علّي 99

1. علايم اشتباه 100

2. رخنه هاي منطقي 101

همانندي 102

بخش دوم: نظام زماني 104

نظام زماني روايتگري 104

روابط زماني 106

1. روابط زماني و عليّت 106

2. مهلت زماني 107

ترتيب رويدادها 113

1. ترتيب كلي رويدادها 113

2. پس‌نما 117

3. پيش‌نما 120

4. رخنه هاي زماني 123

بسامد 125

1. بسامد كلي 127

2. بسامد جزئي 127

3. بسامد اقتباسي 129

مدت 131

1. برابري 132

2. كاهش 134

3. افزايش 136

بخش سوم: نظام مكاني 138

نظام مكاني روايتگري 138

مكان نما 140

1. روابط مكاني 140

2. راهبردهاي تركيببندي 143

3. نماهاي معرّف 145

مكان تدويني 148

1. تدوين تداومي 148

الف) برش منطبق 150

ب) انطباق گرافيكي 153

ج) انطباق خط ديد 153

د) نما/ نماي معكوس 154

ه)‌ حركت دوربين 155

2. نماهاي بازمعرّف 156

فصل چهارم: جمع‌بندي 159

انواع مجموعه‌هاي تلويزيوني 160

عناصر روايتيِ مجموعه‌هاي تلويزيوني 161

الف) نظام منطقي 161

ب) نظام زماني 163

ج) نظام مكاني 165

پيشنهاد راهكارهاي عملي براي مجموعه‌هاي تلويزيوني داخلي 166

الف)‌ موارد كلي 167

ب) موارد مربوط به نظام منطقي 168

ج) موارد مربوط به نظام زماني 169

د) موارد مربوط به نظام مكاني 170

پيوست‌ها 171

فهرست منابع 203


فصل اول :

نگاهي به تاريخچه مجموعه‌هاي تلويزيوني 

پيشينه

نخستين كوشش‌ها براي ايجاد ارتباط تصويري را مي‌توان تا سال 1873 و كشف «رسانايي‌نوري » پي‌گرفت، اما توليد آزمايشي تلويزيون در عمل بين سال‌هاي 1926 تا 1935 و پخش آزمايشي تلويزيون بين سال‌هاي 1935 تا 1941 در بريتانيا، هلند، آلمان و ايالات متحده صورت گرفت. در سال 1941 پخش تلويزيون سياه و سفيد در آمريكا آغاز شد، اما درواقع، آغاز به كار تلويزيون به صورت يك رسانة مستقل در سال‌هاي پس از جنگ جهاني دوم بوده است.

پيشينة درام‌هاي تلويزيوني به دهة 50 ميلادي برمي‌گردد. نخستين درام‌هاي تلويزيوني شباهت چنداني به آنچه امروزه مجموعة تلويزيوني گفته مي‌شود، نداشتند. در آغاز پيدايش تلويزيون نوعي از نمايش‌ها يا درام‌ها از تلويزيون پخش مي‌شد كه به آنها «نمايشخانة 90 » مي‌گفتند. اين درام‌ها درواقع مجموعه‌اي از فيلم‌هايي نود دقيقه‌اي بودند كه از تلويزيون پخش مي‌شدند. اين نوع مجموعة تلويزيوني 90 دقيقه‌اي ديگر به‌ندرت ساخته مي‌شود. پس از اين مجموعه‌ها بود كه برنامه‌هاي تلويزيوني به دو گروه عمده تقسيم شدند: برنامه‌هاي درام و برنامه‌هاي غيردرام مانند برنامه‌هاي آشپزي، اخبار هواشناسي يا برنامه‌هاي گفتگويي .

اما ريشة درام‌هاي تلويزيوني را نبايد در فيلم‌هاي سينمايي دانست. از همان آغاز تلويزيون، درام‌ها ـ با هر مدت زمان ـ به صورت دنباله‌دار پخش مي‌شدند و يكي از برنامه‌هاي مهم تلويزيون به‌شمار مي‌رفتند. اين نوع درام‌ها، ريشه در درام‌هاي راديويي داشتند. درام‌هاي راديويي در نيمة نخست سدة بيستم و حتي پس از پيدايش تلويزيون، همواره طرفداران فراواني داشتند و به صورت انبوه توليد مي‌شدند. اين اقبال به درام‌هاي دنباله‌دار و تمايل مخاطبان به پيگيري سرنوشت شخصيت‌هاي اين درام‌ها و درگير شدن با آنها باعث شد تا شبكه‌هاي تلويزيوني نيز ـ كه بيشتر شبكه‌هاي راديويي قديمي بودند، مانند سي‌بي‌اس ـ از همان ابتدا توليد اين نوع درام‌ها را آغاز كنند. حتي برخي از گونه‌‌هاي مهم تلويزيوني مانند كمدي موقعيت يا مجموعه‌هاي سبك و احساساتي از راديو به تلويزيون راه يافتند. اين مجموعه‌‌ها درواقع نمايش‌هايي راديويي بودند كه از سوي شرکت‌هاي صابون‌سازي حمايت مالي مي‌شدند و اغلب به زندگي روزمره شهري با محوريت زنان مي‌پرداختند.

از همان زمان، نوشتن درام‌ براي تلويزيون ـ كه در اصطلاح به آن «نمايش‌ تلويزيوني » مي‌گفتند ـ آغاز شد. اين درام‌ها درواقع چيزي نبود جز فيلمنامه‌هايي كه براي تلويزيون و با توجه به نيازهاي آن نوشته مي‌شدند؛ يعني ساختار پرده‌ها و محدوديت‌هاي زماني آنها با محدوديت‌ها و نيازهاي اين رسانه هماهنگ شده بود.


دهه 50 ميلادي

گمان بر اين است كه در سال 1948 در آمريكا تقريباً در يك ميليون خانه دستگاه تلويزيون وجود داشت. اما آغاز به كار تلويزيون به صورت فراگير را اوايل دهة 50 ميلادي مي‌دانند؛ يعني هنگامي كه تلويزيون‌هاي كابلي در آمريكا به راه افتاد. به‌علاوه، اين دوره با نخستين پيشرفت‌ها در زمينة ساخت تلويزيون‌هايي با صفحة رنگي و مهم‌تر از همه تنوع در برنامه‌هاي تلويزيوني همزمان است. انتشار راهنماي معروف تلويزيون «TV Guide» در سال 1953 نشان‌دهندة دو واقعيت دربارة تلويزيون است: اقبال عمومي به اين رسانة جديد و تنوع برنامه‌هاي آن.

در سال 1951 ميلادي مجموعة تلويزيوني معروف دوستت دارم لوسي براي نخستين بار پخش شد. اين مجموعه‌اي كمدي بود و داستان آن گرد ماجراهاي يك زن و شوهر مي‌گذشت كه سبك‌سري زن، دردسرهايي را براي شوهرش که سرپرست يك گروه رقص بود، پيش مي‌آورد. اين مجموعة كمدي با اقبال فراواني روبه‌رو شد. بازيگران اصلي آن لوسي بال و دنيس آرناز -كه زن و شوهر واقعي هم بودند ـ از نخستين ستاره‌هاي تلويزيون به شمار مي‌روند. اين مجموعه در 6 فصل و 181 قسمت تا سال 1957 ادامه يافت. گفتني است، مجموعة كمديِ موقعيت دوستت دارم لوسي به صورت زنده اجرا مي‌شد.

يكي ديگر از مجموعه‌هاي كمدي بسيار مشهور در دهة 50، مجموعة ماه‌عسلي‌ها بود که از سال 1953 تا 1956 به طور پيوسته و در يك فصل پخش شد و در آن ماجراهاي يك راننده اتوبوس، دوستش كارگر فاضلاب و همسران اين دو به نمايش درمي‌آمد. 

مجموعه‌هاي درام سينمايي نيز در همين سال‌ها شكل گرفتند. يكي از مشهورترين آنها مجموعة بونَنزا بود كه نخستين بار در سال 1959 پخش شد. اين مجموعة وسترن تا سال 1973در چهارده فصل و بيش از 400 قسمت ادامه يافت. در سال‌هاي 1956 تا 1960 مجموعة تلويزيوني شايد تو باشي كه درواقع يك برنامة مسابقه‌اي بود، از شبكه اِن‌بي‌سي پخش شد. در اين مجموعه، خانواده‌هاي دور از هم و گمشده يكديگر را باز مي‌يافتند. 

در سال 1960 مناظرة انتخاباتي مشهور بين ريچارد نيكسون و جان اف. كندي از تلويزيون پخش شد كه يكي ديگر از كاركردهاي اين رسانه را نشان مي‌داد. نمايش قتل كندي در سال 1963 در تلويزيون نيز جلوة ‌ديگري از تأثير و عموميت تلويزيون در جامعه آمريكا را به رخ کشيد.

دهة 50 ميلادي با تحولات مهمي در زمينة فناوري رسانة تلويزيون همراه بود. در 1954 نخستين تلويزيون تمام رنگي با نام RCA CT-100 وارد بازار شد.

برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان